تا به حال جملاتی مانند فلانی زبان باز کرده یا پا در کفش کسی کرده را شنیدهاید؟ شاید حتی خودتان در صحبتهایتان از آن استفاده کردهاید. اگر پاسختان مثبت است؛ شما بیآنکه آگاه باشید، آرایه کنایه را به کار بردهاید. در این مقاله قصد داریم تا این آرایه را به همراه مثالها و نمونههای پرکاربرد در ادبیات فارسی برای شما شرح دهیم.
کنایه در لغت به چه معناست؟
کلمه کنایه در زبان عربی به معنای توهین، نیشخند، سخن همراه با طعنه، ریشخند و در نهایت بیانی غیرواضح و پوشیده است.
اما آرایه کنایه در ادبیات به آن معناست که برخی جملات یا ترکیبات دو معنی دارند. یک رو از این معنی در ظاهر و روی دیگر آن در باطن است. این معانی با یکدیگر تفاوت دارند و قصد اصلی گوینده یا نویسنده معنای باطنی آن است. پس گوینده یا نویسنده کنایه قصد دارد تا در خفا و محترمانه معنیای را به صورت غیرمستقیم برساند. کنایهها میتوانند جملات، ترکیبات اضافی، وصفی و مرکب باشند.
مبتدی به نظر نرس!
تایپ ۲ انگشتی و ۴ انگشتی مبتدی و کُنده. تایپ دهانگشتی رو آسون ولی حرفهای یاد بگیر.
شروعِ رایگانِ آموزش تایپ دهانگشتیساختار آرایه کنایه
در ساختمان یک ترکیب کنایی دو عبارت مکنی به و مکنی عنه در کتب ذکر شده است که مکنیبه همان صورت ظاهری و مکنیعنه معنا و صورت باطنیست. این اصطلاحات را با یک مثال بهتر میتوانید درک کنید.
خون کسی را ریختن کنایه از کشتن کسی
خون ریختن به معنای کشتن است. در این کنایه خون ریختن مکنی به و معنای هدف آن که کشتن است مکنی عنه است.
انواع کنایه
کنایه آرایهای است که به دلیل قدمتش انواع متفاوتی دارد. در کتب آرایههای ادبی، آرایه کنایه را از سه جهت تقسیمبندی کردهاند؛ انواع کنایه از نظر نقش مکنیعنه، انواع کنایه از نظر وضوح معنا و انواع کنایه از نظر انتقال معنا. در ادامه هر یک از این انواع را بررسی میکنیم.
انواع کنایه از نظر مکنیعنه
این حالت خود به سه دسته تقسیم میشود؛ زیرا ممکن است مکنی عنه به صورت موصوف یا اسم، فعل یا مصدر و یا صفت بیاید. به مثالهای زیر دقت کنید:
1- موصوف یا اسم
رفیق گرمابه و گلستان کنایه از رفیق صمیمی
در این حالت یک یا چند صفت، جمله یا عبارت وصفی را پشت سر هم و در معنای کنایی استفاده میکنیم.
۲- فعل یا مصدر
آب در هاون کوبیدن یا باد در قفس کردن کنایه از انجام کاری بیهوده
استفاده از فعل یا مصدر یکی از پرکاربردترین ساختارها در ساختن کنایه است. به مثال توجه کنید.
آش برای کسی پختن کنایه از نقشه کشیدن برای اذیت و آزار کسی
۳- صفت
آرایه کنایه ممکن است به شیوه صفت در جمله ظاهر شود و باید آن را از دیگر صفتها و ساختار جمله تشخیص داد. به مثال زیر دقت کنید:
پای آبله شدن کنایه از عاجز و ناتوان شدن
انواع کنایه از نظر وضوح
برای تقسیم وضوح کنایات با بررسی حالت و تعداد واسطهها میان مکنیبه و مکنیعنه، آنها را تقسیم بندی میکنیم که خود به سه دسته تقسیم میشوند.
1- رمز
رمز نوعی کنایه است که تمام واسطههای میان مکنیعنه و مکنیبه پنهان هستند. به همین دلیل تشخیص آن بسیار سخت است؛ زیرا رسیدن از معنای ظاهری به معنای باطنی بدون هیچ اشاره و کمکی سخت میشود. نمونههای این نوع از کنایه کمتر در ادبیات دیده میشوند.
۲- تلویح
همانطوری که مطلع شدید، اگر واسطه میان مکنیعنه و مکنیبه زیاد باشد نیز دریافت معنای هدف آن کنایه سخت میشود. حال اگر تعداد واسطهها زیاد باشد حالت دیگری رخ میدهد که به آن تلویح گفته میشود. این حالت به دلیل فهم دشوارش بیشتر در متون قدیمی کاربرد دارد و در محاورههای امروزی جایگاهی ندارد.
لاغری بچه شتر کنایه از بخشندگی
این کنایه به نظرتان عجیب است؟ حق دارید ولی اگر از استدلال نهان آن مطلع شوید، موضوع برایتان روشن میشود.
لاغر بودن بچه شتر نشانه شیر ندادن مادر به بچه است. وقتی مادر به بچه شتر شیر نمیدهد در واقع شیر را به مهمانانش میدهد و نشان از بخشندگی اوست.
3- ایما
در ایما تعداد واسطهها کمتر و متعادلتر است به همین دلیل رسیدن از معنای ظاهری به باطنی سهولت پیدا میکند. میتوان گفت ایما در تقابل با تلویح است. در واقع ایما رایجترین نوع کنایه و درک آن آسان است؛ زیرا شنونده بلافاصله پس از شنیدن به مقصود گوینده پی میبرد.
بی سر و پا بودن کنایه از بیادب و فرومایه بودن
آرایه کنایه از نظر انتقال معنا
کنایهها از نظر انتقال معنا نیز به دو دسته قریب و بعید تقسیم میشوند.
آرایه کنایه قریب
در کنایه قریب رابطه بین معنای ظاهر و باطن یا همان مکنیبه و مکنیعنه به سادگی پیدا میشود.
شاخ و شانه کشیدن کنایه از تهدید کردن و ترساندن
آرایه کنایه بعید
در این مدل نیز رابطه میان ظاهر و باطن کنایه اصلاً واضح نیست و نمیتوان به آسانی این مبهم را گشود. به مثال زیر دقت کنید؛
بزرگی بایدت دل در سخا بند
خمسه، نظامی
سر کیسه به برگ گندنا بند
سر یک کیسه را نمیتوانیم با برگ گندنا (سبزی تره) ببندیم؛ زیرا این برگ استحکام ندارد و زود پاره میشود و کیسه باز میگردد. حال با کمی دقت در میابیم که با واسطه از مکنیبه به مکنیعنه رسیدهایم. باز بودن سرکیسه نشانهی بخشندگی و خسیس نبودن است.
چه مواقعی میتوانیم از کنایه استفاده کنیم؟
از آنجایی که کنایه آرایهای است که امروزه در محاوره بسیاری از افراد به کار بسته میشود، شاید برایتان این سوال پیش بیاید که چرا افراد باید در لفافه سخن بگویند و به طور مستقیم حرف خود را نزنند؟ در متن زیر به دلایل استفاده از کنایهها میپردازیم.
۱- ترس از بیان واضح
در برخی مواقع گفتن حرف به صورت صریح ممکن است شرایط فرد را به خطر بیندازد؛ یا گوینده از بیان معنای اصلی خود خجالت بکشد به همین دلیل از کنایه در متنها و سخنان خود و یا ابهام و ایهام استفاده میکنند.
۲- شیوا شدن سخن
در ادبیات، بیان غیر واضح سخن باعث هنریتر شدن و هوشمندانه شدن کلام میشود. این مورد از گذشته خیلی دور تا به امروز ادامه داشته است.
3- رعایت کردن ادب
در برخی مواقع محتوای کلام به صورتی است که اگر مستقیم بیان شود؛ بیادبی محسوب میشود. پس گوینده با استفاده از آرایه کنایه از بیادبی جلوگیری میکند.
۴- معمایی کردن کلام
گاهی اوقات گوینده برای اینکه ذهن شنونده را به چالش بکشد و فرد را به تأمل و تفکر وادار کند؛ در سخنانش از کنایه استفاده میکند.
۵- اغراق و مبالغه در کلام
گاهی گوینده برای بزرگنمایی و مبالغه در سخن خود از کنایهها کمک میگیرد.
تفاوت کنایه و استعاره
به دلیل نزدیکی زیاد تعریف این دو آرایه گاهی آرایه کنایه با استعاره مرکب اشتباه گرفته میشود. ولی با کمی ریز بینی متوجه تفاوت آشکار بین این دو مورد میشویم.
۱- همانطور که گفته شد کنایه یک ترکیب یا جمله است و هیچگاه کلمه نمیشود؛ در صورتی که استعاره تنها یک کلمه است.
۲: استعاره مرکب یک نوع از مجاز است. پس قرینه و نشانه برای شناخت معنای باطنی دارد تا مخاطب از هدف بیان آن باخبر شود ولی همانطور که بیان شد، کنایه هیچگاه با قرینه نمیآید و در خود ترکیب یا جمله هیچ نشانهای برای دریافت معنای اصلی نیست. به طور مثال اصطلاح چند مرده حلاج بودن کنایه از مقدار توانایی در انجام کاری است و نشانی برای شناسایی ندارد.
چطور میتوانیم کنایهها را در جملات تشخیص بدهیم؟
در بسیاری از صناعات ادبی، مانند مجاز، قرینهها میتوانند به ما کمک کنند که بتوانیم معنای اصلی و هدف را مشخص کنیم. اما در جملات کنایی اثری از قرینهها نیست تا مخاطب را از معنای باطنی آگاه سازد. به همین دلیل، کنایه از آرایههایی است که برای شناختن آن باید دانش ادبی داشته باشید؛ با اینهمه ممکن است شناخت برخی کنایههای قدیمی همچنان دشوار باشد.
برای آنکه کار شما را راحتتر کرده باشیم؛ پرکاربردترین کنایههای فارسی را در این مقاله جمعآوری کردهایم و این لیست به مرور نیز تکمیل میشود که میتوانید با مراجعه به آن کنایات بیشتری را بیاموزید.
پرکاربردترین کنایههای فارسی
کنایه | معنای کنایی |
---|---|
از خر شیطان پیاده شدن | کنایه از دست کشیدن از کار خطرناک و لجبازی نکردن |
از پای افتادن | کنایه از ضعیف و خسته شدن |
از پای درآوردن | کنایه از هلاک کردن و شکست دادن |
از دهن افتادن | کنایه از سرد و بیمزه شدن غذا |
به خاک سیاه نشاندن | کنایه از خوار و حقیر و بدبخت کردن |
پنبه در دهان فشردن | کنایه از سکوت کردن |
جامه در نیل زدن | کنایه از سوگواری و اندوه |
چار میخه کردن | پی و پایه چیزی را محکم و استوار کردن ، محکم کاری کردن |
چارتکبیر زدن | ترک کسی را برای همیشه گفتن، یکباره از چیزی چشم پوشیدن |
چاله چوله چیزی را پر کردن | نواقص را برطرف کردن ، قرضها را پرداخت کردن. |
چشم آب نخوردن | کنایه از امید نداشتن به چیزی |
چشم درویس کردن | کنایه از نادیده گرفتن برخی امور |
چشم وگوشی کسی باز بودن | از همه جا آگاه بودن، درجریان امور قرار داشتن، آدم با تجربه و فهمیده |
چشمها چهار تا شدن | کنایه از دندش نرم میخواست چنین کاری نکند، از تعجب چشمها را گشاد کردن. |
حلق بستن | کنایه از کنایه از سکوت کردن |
خواب دیدن | کنایه از برای کسی نقشه کشیدن |
خود را به کوچه علی چپ زدن | کنایه از خود را به نادانی زدن در مواقع حساس |
خود را گم کردن | کنایه از مغرور بودن، مضطرب و سراسیمه بودن |
دست به سیاه و سفید نزدن | کنایه از هیچ کاری انجام ندادن، تنپرور بودن |
دست روی دست گذاشتن | کنایه از کاری نکردن وقت تلف کردن |
دست کفچه کردن | کنایه از گدایی کردن |
دلی از عزا در آوردن | کنایه از بهره فراوان بردن از چیزی |
دهان دوختن | کنایه از به سکوت وادار کردن |
رکاب دادن | کنایه از سر موافقت داشتن، مطیع شدن |
رگ خواب کسی را به دست آوردن | کنایه از نقطه ضعف پیدا کردن، کسی را تابع اراده خود کردن |
رنگ به رنگ شدن | کنایه از شدت شرمندگی رنگ به صورت آوردن، تغییر رنگ رخسار |
روده درازی کردن | کنایه از یکریز حرف زدن، پرگویی و وراجی کردن |
روزه شک دار گرفتن | کنایه از در امور و یا کارهای که احتمال شکست و زیان است وارد شدن |
ژاژ خواییدن | کنایه از کار بیهوده کردن |
سیه کاسه بودن | کنایه از فرد فرومایه و چشمتنگ |
شکم را صابون زدن | کنایه از به خود وعده خوش دادن |
ضرب شستی به کار بردن | کنایه از برای پیشرفت امر خود تدبیری به کار بردن، با هر حیله بر حریف غالب شدن. |
طاق ابرو نمودن | کنایه از کاری مخصوص زنان، عشوه گری کردن |
طبل راه زدن | کنایه از رهسپار شدن |
طبل زیر گلیم زدن | کنایه از پنهان داشتن موضوعی که همه می دانند، پنهانکاری کردن |
طرف کسی را گرفتن | کنایه از پشتیبانی از کسی کردن، از کسی حمایت و طرفداری کردن |
طشتش از بام افتاده | کنایه از راز نهان کسی آشکار شدن، رسوا شده است |
طناب گدایی کسی را بریدن | کنایه از از ادامه کمک به کسی خود را رها ساختن |
طوق لعنت برگردن کسی افتادن | کنایه از گرفتار زحمت و دردسر شدن، دچار همسر بد رفتار و بد اخلاق شدن |
طی نکرده گز کردن | کنایه از بدون مطالعه و نسنجیده دست به کاری زدن |
قند در دل آب شدن | کنایه از شادی فراوان |
کاری را پخته کردن | کنایه از فراهم کردن مقدمات انجام کاری |
کاسه و کوزه را سر کسی شکستن | دق و دلی را سر کسی خالی کردن |
کاسه و کوزه کسی را بر هم زدن | کنایه از برهم زدن زندگی کسی |
گربه را دم حجله باید کشت | کنایه از از آغاز هر کاری باید محکم کاری کرد. |
مرد راه بودن | کنایه از توانایی و قدرت و همت داشتن |
میان بستن | کنایه از آماده انجام کاری شدن |
میان زمین و آسمان ماندن | کنایه از سرگردان کار خود بودن، سرگشته و حیران ماندن |
میدان به کسی دادن | کنایه از فرصت کاری و فعالیت دادن به کسی |
میدان را خالی دیدن | کنایه از به هر عملی دست زدن، خود را مصون از دیگران دانستن. |
میل زدن در چشم | کنایه از کوری |
نیم کاسه ای در زیر کاسه است | کنایه از مکر و حیله داشتن در کاری |
البته تمام مواردی که ذکر شد گوشه کوچکی از این آرایه و کاربردهای آن است و شما با مطالعات بیشتر به دیگر کنایههای کاربردی نیز دست پیدا میکنید. شاهنامه فردوسی و تاریخ بیهقی مملو از کنایههای زیبا هستند که میتوانید از مطالعه آنها لذت ببرید.