فعل امر در زبان فارسی فعلی است که با آن از کسی میخواهیم کاری را انجام دهد یا حالتی را بپذیرد. در وجه امری به وسیله فعل امر به مفاهیمی چون دستور، توصیه و خواهش اشاره میکنیم.
چطور فعل امر بسازیم؟
ساختار اصلی و شناخته شده فعل امر از قرار گرفتن ب بر سر بن مضارع به ترتیب زیر به دست میآید:
ب + بن مضارع
برو، بشین، بخور، بیا و ...
به سایت یوتایپ برو و تایپ ده انگشتی یاد بگیر.
هلیای من! به شکوه آنچه بازیچه نیست بیندیش...
بار دیگر شهری که دوستش میداشتم، نادر ابراهیمی
نکته: حرف ب در ابتدای افعال به صورتهای بِ، بی و بُ میآید. برای مثال در بیندیش شکل بی را داریم و در برو حالت بُ را و در ببر، بِ را.
بسیاری از دستورنویسان کلاسیک به اتفاق برای فعل امر دو صیغه دوم شخص بیشتر قائل نیستند؛ یعنی برو و بروید که ساختار آن در دوم شخص جمع، با مضارع ساده و مضارع التزامی یکی است.
فرشیدورد و خانلری در کتابهای خود برای فعل امر، دو صیغه سوم شخص (غائب) و اول شخص جمع (متکلم) را مطرح کردهاند. جواد محقق نیشابوری در مقالهای با عنوان نگاهی دوباره به ساخت فعل امر فارسی، برای فعل امر، تنها دو صیغه اول شخص نیز قائل است. با مجموع این دیدگاهها، میتوان برای فعل امر چنین افعال صرفی را در نظر گرفت:
بروم، برو، برود، برویم، بروید، بروند
چنان که میبینید، این شش ساخت، جز در دوم شخص مفرد با افعال صرفی مضارع التزامی یکی است. برای تشخیص این دو فعل از هم، دو راهکار وجود دارد؛
1- توجه به تلفظ و خوانش
شدت آوایی وجه تاکیدی (امری) بیش از فشار و شدت آوایی وجه التزامی است)
2- دیگری در نظر گرفتن وجه معنا
از این طریق متوجه خواهیم شد که فعل امر را نمیتوان پرسشی مطرح کرد، مانند جملههایی که به صورت فرمان مطرح میشوند. در این جملات فعل در وجه امری است و پرسشی نمیشود.
علی و حسن بیایند اینجا.
محسن برود آنجا.
نکته: فعلهای بودن و داشتن به شیوه معمول امر نمیشوند، صورت فعل امر از بودن، باش و داشتن به صورت داشته باش به کار میرود؛ برای مثال نمیتوان گفت پول دار یا عقل دار؛ بلکه به جای آن میگویند:
پول داشته باش
عقل داشته باش.
نکته: فعل امر گاهی مجهول میشود.
بروید و در راه دفاع از حق کشته شوید.
حرف ب گاهی از ابتدای فعل امر برداشته میشود و به جای آن نون یا میم مینشیند در این حالت فعل امر تبدیل به فعل نهی (نفی) میشود، مثال:
مکن، نرو
نکته: میم در ابتدای فعل نهی شکل کهن نهی است، اگرچه همچنان در متنهای ادبی معاصر نیز دیده میشود، برای مثال:
مرا به بازی کوچک شکست خوردگی مکشان.
بار دیگر شهری که دوستش میداشتم، نادر ابراهیمی
حرف م در قدیم برای فعل دعا که از اقسام مضارع التزامی است، به کار میرفته.
مبتدی به نظر نرس!
تایپ ۲ انگشتی و ۴ انگشتی مبتدی و کُنده. تایپ دهانگشتی رو آسون ولی حرفهای یاد بگیر.
شروعِ رایگانِ آموزش تایپ دهانگشتیفعل امر در متون کلاسیک
فعل امر در گذشته تنوع بیشتری داشته است. انواع زیر را در متون کلاسیک میتوان برشمرد:
۱- فعل امر بدون ب، مانند شو در بیت زیر:
باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی
غزلیات شمس، مولانا
گر سوی مستان میروی، مستانه شو، مستانه شو
۲- ب و میم گاهی در قدیم با هم جمع میشدهاند، در این صورت ب اول و میم پس از آن میآمده، و معنی نهی میداده است. مانند:
با دیگ بمنشین که سیه برخیزی
کارکردهای دیگر ساختار فعل امر
ساختار فعل امر گاهی از حالت فعلی خارج شده در جمله حالت وصفی یا اسمی به خود میگیرد و در نقشهای متفاوتی که خاص صفت و اسم است، به کار میرود. انوری این حالت را تغییر مقوله نامیده که شاید بتوان آن را کاربرد دیگر ساخت فعل امر دانست. نمونههای زیر از جمله این افعال است:
۱- تبدیل فعل امر به صفت
ما در مقاله صفت فاعلی، نمونههای مختلفی از این موارد را ذکر کرده ایم.
الف) شکل امر و نهی که صفت فاعلی میسازد
ماشینِ برو، دستِ بزن، آجرِ نسوز، بزن در رو
ب) اسم یا اجزای دیگر به اضافه ساخت امر
دلبخواه، بزنبهادر
ج) فعل امر و نهی که ساخت صفت فاعلی مرکب میسازد
کجدار و مریز، بخور و نمیر
۲- تبدیل فعل به قید
بکوب رفتم.
۳- پذیرفتن نقش اضافی
او اهل بزن بزن نیست.
۴- پذیرفتن نقش اسمی
فعل امر گاهی میتوان همانند یک اسم، نقشهای اسمی را بپذیرد. مثلا:
الف) نقش نهادی
بزن بزنی راه افتاده است
ب) نقش مفعولی
بچهها بزن بزنی راه انداختند.
ج) نقش متممی
او از بزن بزن خوشش نمیآید.