فعل لازم و متعدی که در کتب دستور با اسمهای فعل ناگذر و فعل گذرا هم از آنها نام برده شده، یکی از ویژگیهای هفتگانه فعل است که پیش از این در بحث فعل در دستور زبان فارسی مختصری به آن پرداختیم.
فعل لازم یا فعل ناگذر
فعل ناگذرا یا لازم فعلی است که معنایش به خودی خود کامل است و جز فاعل (نهاد) به کلمه دیگری احتیاج ندارد.
گلی آمد.
آمد در جمله بالا معنی جمله را تمام میکند و شنونده برای درک مطلب، محتاج یا منتظر کلمه دیگری نیست.
تعدادی از فعلهای ناگذر را میتوانیم در ادامه ببینیم:
آمدن، ایستادن، افتادن، بودن، پریدن، ترکیدن، جوشیدن، جنبیدن، چرخیدن، خوابیدن، خشکیدن، خزیدن، دویدن، رفتن، گریستن، لرزیدن، نشستن، گرفتن (در معانی: دلش گرفت، قلبش گرفت، ماهیچه پایش گرفت، لوله آب گرفت، خورشید/ماه گرفت)
مبتدی به نظر نرس!
تایپ ۲ انگشتی و ۴ انگشتی مبتدی و کُنده. تایپ دهانگشتی رو آسون ولی حرفهای یاد بگیر.
شروعِ رایگانِ آموزش تایپ دهانگشتیفعل متعدی یا گذرا
به فعلی که برای کامل شدن معنایش علاوه بر فاعل به مفعول نیز نیاز دارد، فعل متعدی (گذرا) میگویند.
بهزاد آورد.
در اینجا فعل آورد و بهزاد (فاعل) برای کامل کردن معنا کافی نیستند و این پرسش برای شنونده پیش میآید که بهزاد چه چیزی را آورد؟ یا چه کسی را آورد؟ در واقع جمله به کلمه دیگری احتیاج دارد که معنی فعل آوردن کامل شود. برای همین جمله را به ترتیب زیر مینویسیم:
بهزاد میوهها را آورد.
نسترن نامه را نوشت.
مادر غذا را میآورد.
خواهرم و مادربزرگ سبزهها را کاشتند.
را، نشانه مفعولی است؛ اگرچه مفعول را بدون نشانه هم میتوان آورد؛ که در این صورت معنی جمله اندکی فرق میکند.
فعل گذرا را بنا بر این که به کدام یک از اجزای جمله احتیاج داشته باشد، به چهار دسته تقسیم میکنند:
۱ـ فعل گذرا به مفعول
این افعال همچون مثالهای بالا به همراه را میآیند. با پرسیدن چه کسی را و چه چیزی را میتوان مفعول را بهتر تشخیص داد، چراکه گاهی را مفعولی از جمله حذف میشود.
برای نمونه، فعلهای زیر را فعل گذرا به مفعول دانستهاند:
خوردن، آوردن، بردن، پوشیدن، کردن (در معنای انجام دادن)، کاشتن، بافتن، داشتن، ساختن، برگزیدن، گزیدن، یافتن، نوشتن، مکیدن، زدن، کندن (حفر کردن)، آشامیدن، نوشیدن، انداختن، شمردن (محاسبه کردن) گشتن (جستوجو)، گرفتن (تاثیرگذاشتن)، نگاه داشتن
۲ـ فعل گذرا به متمم
ما با افعالی سروكار داریم كه مصدر آنها حرف اضافه خاصی را میطلبد. برای مثال:
ترسیدن از
یاددادن به
مصاحبه كردن با
جنگیدن با
نازیدن به
برای مثال در جمله:
او به پدرش مینازد.
فعل مینازد گذرا به متمم است و به كلمه پدرش كه نقش متمم دارد، نیازمند است و اگر متمم را حذف كنیم مفهوم فعل ناقص میشود.
دستورشناسان فعلهای زیر را فعل گذرا به متمم دانستهاند. باید توجه داشت که هر فعل حرف اضافه ویژه خود را دارد و در صورت تغییر، معنای جمله کامل تغییر میکند.
به
اندیشیدن، بازگشتن، برگشتن، بالیدن، پرداختن، پیبردن، پیوستن، تاختن، چسبیدن، خلیدن، رسیدن، گراییدن، گرویدن، گریختن، ماندن/مانستن، نازیدن، نگریستن
با
جنگیدن، درآمیختن، ساختن (سازگار بودن)، ستیزیدن، آمیختن (مخلوط شدن)
از
پرهیزیدن، ترسیدن، رنجیدن، گذشتن (صرف نظر کردن / عفو کردن)، رهیدن، گریختن، برگشتن، بازماندن
نکته: دوستان توجه داشته باشید که متمم در فعلهای بالا را متممهای اجباری مینامند، چراکه قابل حذف شدن نیستند. این متممها با متمم قیدی که حضورش در جمله اجباری نیست و به راحتی قابل حذف شدن است، متفاوت است.
۳ـ فعل گذرا به مفعول و متمم
این افعال گاهی فقط مفعول میگیرند و گاهی هم مفعول میگیرند هم متمم. برای مثال:
شاگرد درس را آموخت. (یعنی یاد گرفت)
معلم درس را به شاگردان آموخت. (یعنی یاد داد)
در جمله اول تنها مفعول داریم و در جمله دوم هم مفعول و هم متمم.
تعدادی از فعلهایی را که به هر دو شکل میآیند در ادامه ببینیم:
بخشیدن (را، به)، شنیدن (را، از)، کاستن (را، از)، افزودن (را، به)، نشان دادن (را، به)، زدن (نصب کردن) (را، به)، کندن (را، از)، آویختن (را، به، از)
۴ـ فعل گذرا به مسند
همان فعلهای اسنادی هستند که حالت یا صفتی را به نهاد نسبت میدهند. فعلهای اسنادی چون بودن، شدن (گشتن، گردیدن)، قرار گرفتن (همین عوامل محک قضاوت قرار میگیرند).
فعلهای دووجهی
تا اینجا دانستیم بعضی از فعلها در زبان فارسی در ذات و معنا گذرا یا ناگذر هستند، تعدادی از آنها را نیز معرفی و شناسایی کردیم. در ادامه توجه شما را به فعلهایی جلب میکنیم که تفاوتهایی دارند، برای مثال فعلهایی که هر دو ویژگی گذرا و ناگذری را دارند، این فعلها را دووجهی، دوگانه یا ذووجهین مینامند.
این فعلهای متفاوت را در دو دسته بررسی میکنیم:
۱ـ فعلهایی که هم لازم هستند و هم متعدی
شکستن، پختن، ریختن، گداختن، گسستن، گسیختن، سوختن، برافروختن، پژمردن.
برای مثال در این بیت از حافظ بسوخت در مصراع اول ناگذر و در مصراع دوم گذرا است:
سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت
آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت
نکته: در این مورد فعلهایی را میتوانیم دووجهی بدانیم که در همه کارکردهایشان در یک معنا بیایند مثل سوختن که در گذرا و ناگذر یک معنا دارد اما اگر فعلی به دو یا چند معنا به کار رود در هر یک از معانی خود فعل جدیدی است و در شمار فعلهای دو یا چندوجهی نیست.
نکته: در گذشته فعلهای دوگانه بیشتر از امروز بوده است. از این قبیل هستند فعلهای نمودن، تاختن، زادن، بوییدن، گداختن و ...، برای مثال ماندن که در گذشته گذرا بوده در معنی گذاشتن:
دلم بردی و خود باره براندی
ویس و رامین، اسعد گرگانی
مرا در شهر بیگانه بماندی
۲ـ ترکیب بن مضارع فعلهای لازم (ناگذر) + ان
گاهی با اضافه کردن ان به انتهای بن مضارع از فعلهای ناگذر، میتوانیم فعل گذرا بسازیم.
خواب + ان + ید / د
خوابانید، خواباند
به همین ترتیب از فعلهای خندیدن و رساندن ساخته میشوند:
خندانید، خنداند
رسانید، رساند
برخی دیگر از فعلهای این گروه عبارتند از: (بن مضارع فعلها را میبینید)
پوس، پیچ، ترک، جنب، ترک، جنب، جوش، جَه، چرخ، چک، خشک، خم، خواب، دو، رقص، رم، گرد (گشت)، گری، گیر، لرز، لغز.
نکته: بعضی از فعلهای ناگذر مثل افتادن، آمدن، رفتن، ماندن، شدن به این طریقه گذرا نمیشوند؛ گذرای آنها به ترتیب عبارتند از:
انداختن، آوردن، بردن، گذاشتن، کردن.
در ادامه باید دقت داشت که بعضی از فعلهای گذرا نیز تکواژ ان را بعد از بن مضارع میپذیرند که وحیدیان و انوری چنین فعلی را گذرای سببی نامیدهاند. در این صورت اگر این تکواژ به فعلهای گذرا به متمم اضافه شود آنها را تبدیل به گذرا به مفعول و متمم میسازد، برای مثال فعلهای زیر:
ترسیدن (از) ← ترساندن (را، از)، چسبیدن (به) ← چساندن (را، به)، رهیدن (از) ← رهاندن (را، از)، رستن (از) ← رهاندن (را، از).
و اگر این تکواژ به فعلهای گذرا به مفعول اضافه شود آنها را تبدیل به گذرا به مفعول و متمم میسازد:
پوشیدن (را) پوشاندن (را، به)، چشیدن (را) چشاندن (را، به)، خوردن (را) خوراندن (را، به)، فهمیدن (را) فهماندن (را، به)
نکته: برخی فعلها مانند، شتافتن، جنگیدن، زیستن، آسودن تکواژ ان را نمیپذیرند.
نحوه تشخیص فعل لازم و متعدی
شناخت افعال گذرا و به خاطر سپردن آنها راهی است برای تشخیص فعل گذرا و ناگذر در جمله؛ اما برای تشخیص فعل گذرا میتوانید از روشهای زیر نیز استفاده کنید:
روش اول تشخیص فعل لازم و متعدی: سوالی کنید
فعل مورد نظر را با چه چیزی را؟ و چه کسی را؟ سوالی میکنیم. اگر سوالها جوابی داشته باشند، فعل ما نیاز به مفعول دارد و اگر هم سوال و هم جواب بیمعنی باشد، یعنی نیاز به مفعول ندارد؛ در نتیجه فعل ما ناگذر است. برای مثال:
آب جوشید.
در این جمله درست نیست بگوییم چه چیزی را جوشید؟ و یا چه کسی را جوشید؟ همچنین جوابی که به سوال داده میشود مطابق دستور زبان فارسی نیست و بیمعنی مینماید (آب را جوشید).
برای آشنایی با «را»ی مفعولی شما را به خواندن مقاله «را» نشانه مفعول چیست و چه قواعدی دارد؟ دعوت میکنیم.
روش دوم تشخیص فعل لازم و متعدی: خانواده افعال ربطی
راه دوم این است که بدانیم فعل مورد نظر جزو فعلهای ربطی است، بود، شد، گشت و مشتقات آن هست یا خیر؟ اگر جزو آنها باشد فعل ما علاوه بر نهاد نیاز به مسند دارد و فعل گذراست (متعدی) و اگر فعل مورد نظر جزو آنها نباشد، فعل جمله جز فعلهای ناگذر (لازم) محسوب میشود.
برای مثال فعل جوشید در جمله آب جوشید جزو فعلهای ربطی ذکر شده در بالا نیست؛ پس نتیجه میگیریم که جوشید نیاز به مسند ندارد.
روش سوم تشخیص فعل گذرا و ناگذر؛
در روش سوم باید بدانیم آیا حرف اضافه و متممی که در جمله آمده متعلق به فعل جمله است یا قابل حذف شدن است. اگر متمم را حذف کردیم و معنی جمله ناقص شد، این بدان معناست که فعل به متمم نیاز دارد و فعل گذرا (متعدی) است. اما اگر متمم را حذف کردیم جمله ناقص نشد، یعنی این فعل به متمم نیاز ندارد و گذرا به متمم نیست. برای مثال:
آب در کتری جوشید.
اگر واژه کتری را که متمم قیدی است از جمله حذف کنیم، لطمهای به معنای جمله وارد نمیشود. پس این فعل گذرا به متمم نیست.