مجاز واژهای عربی و در لغت به معنای غیرواقعی است. آرایه مجاز به معنای به کار بردن کلمات در معنایی غیر از معنای حقیقی خود است. بگذارید اندکی دقیقتری به این بحث وارد شویم و مثالهای بیشتری ذکر کنیم.
هر کلمه میتواند معانی متفاوتی داشته باشد؛ یعنی یک معنی اصلی و چندین معنی فرعی. گاهی کلمه دقیقاً معنای اصلی خود را به مخاطب منتقل میکند که در اصطلاح به آن حقیقت میگویند؛ اما در مواقعی ممکن است، کلمه در جایگاهی حاضر شود که هنگام معنیکردن و یا بازنویسی، معنای دیگری از آن اراده شود. در این صورت نویسنده یا شاعر از صنعت مجاز یا آرایه ادبی مجاز استفاده کرده است.
صنعت مجاز نقش ویژهای در خیالانگیز شدن شعر یا متن ادبی ایفا میکند. محمدرضا شفیعی کدکنی معتقد است که «در عنصر مجاز، شوق و اشتیاقی در خواننده برای جستوجو و طلب مفهوم تازه است و این یک عامل درونی است که سخن را تأثیر و نفوذ بیشتری میبخشد.»
علاقه در مجاز
ارتباطی را که میان دو معنی یک کلمه به وجود میآید، علاقه میگویند و آرایه مجاز باید یکی از دو حالت علاقه یا قرینه را دارا باشد. علاقههای مجاز انواعی دارند که عبارتند از؛
1- علاقه کلیت (ذکر کل و اراده جزء)
در مجاز کلیت، یک موضوع کلی مطرح میشود ولی مقصود بخش کوچکی از آن است. مثلا در جمله زیر، مقصود از ایران، تیم فوتبال ایران است.
ایران به مسابقات جام جهانی راه یافت.
یا در بیت زیر، مقصود از واژه شهر، مردم شهر است.
تمام سایهها را میکشم بر روزن مهتاب
محمدعلی بهمنی
حضورم را ز چشم شهر حاشا میکنم هر شب
2- علاقه جزئیت (ذکر جزء و اراده کل)
این مجاز، برعکس مجاز کلیت است؛ یعنی، جزئی از کل اراده میشود ولی مقصود کل است. برای مثال:
عینک من کثیف شده است.
در این مثال عینک در معنای شیشه عینک به کار رفته است و یا در بیت زیر مقصود از گوش، وجود انسان است.
پیش دیوار آنچه گویی هوش دار
سعدی، گلستان
تا نباشد در پس دیوار گوش
3- مجاز به علاقه محلیه یا ظرف و مظروف
در این نوع از مجاز، محل يا ظرف را اراده میكنند ولی مقصود چیزی است که درون ظرف وجود دارد. در مثال زیر مقصود از ظرف، غذایی است که در آن وجود دارد.
آنقدر گرسنه هستم که میتوانم تمام ظرف را بخورم.
و یا در مثال زیر که از کلمه سر، معنای فکر اراده شده است زیرا سر، ظرف فکر است.
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی
سعدی، غزلیات
چه خیالها گذر کرد و گذر نکرد خوابی
4- علاقه عموم و خصوص
در علاقه عموم و خصوص مورد خاص ذکر میشود و معنای عام آن را اراده میکنند. این مورد میتواند برعکس هم رخ بدهد. در مثال زیر، کلمه رستم (معنای خاص) گفته شده و معنای گردنکلفت یا پهلوان (معنای عام) اراده شده است.
رستم شدی؟
و یا در مثال زیر عراقیها (معنای عام) ذکر شده ولی منظور صدام (معنای خاص) اراده شده است.
عراقیها به دنبال صلح نبودند.
5- علاقه لازمیت و ملزومیت
این رابطه برای به کار بردن لازم و ملزوم به جای یکدیگر معرفی شده است. لازم و ملزوم کلماتی مانند مهتاب و ماه، خورشید و نور و ... است. گاهی ممکن است ملزوم اراده شود و گاهی لازم. به مثالهای زیر دقت کنید:
بدون عینک به خورشید (یعنی آفتاب) نگاه نکن.
اینجا بنشین تا آتش (یعنی حرارت آتش) تو را گرم کند.
6- علاقه علیت و معلولیت (علاقه سببیت)
برای اینکه این علاقه را بهخوبی درک کنید، توصیه میکنیم مثالها را با دقت بررسی کنید.
لطفا چشمت به کیفم باشد.
در این مثال علت را ذکر کردند و معلول اراده شده است؛ یعنی لطفا نگاهت به کیفم باشد.
و یا؛
بیا اینجا و آب رو ببند.
یعنی شیر آب رو ببند. در این مثال معلول یعنی کلمه آب ذکر شده و علت که شیر آب است را اراده کردهایم.
7- علاقه جنس
در مجاز به علاقه جنس، نویسنده جنس چیزی را میگوید و خود آن چیز را اراده میکند.
برای مهمانی امشب همه نقرههایت را استفاده کن.
یعنی برای مهمانی امشب از ظروفی که با جنس نقره هستند، استفاده کن.
نکته: توجه داشته باشید که در ادبیات فارسی لاقههای مجاز به همین ۷ مورد خلاصه نمیشوند ماتنها سعی کردیم پرکاربردترین آنها را برای شما گردآوری کنیم.
مبتدی به نظر نرس!
تایپ ۲ انگشتی و ۴ انگشتی مبتدی و کُنده. تایپ دهانگشتی رو آسون ولی حرفهای یاد بگیر.
شروعِ رایگانِ آموزش تایپ دهانگشتیقرینه در آرایه مجاز
در مجاز، شاعر برای آنکه خواننده متوجه معنای دوم کلمه شود، نشانه یا سرنخی را ارائه میکند که به آن قرینه میگویند. قرینه میتواند به دو شیوه در متن نشان داده شود:
1- قرینه لفظی
زمانی با قرینه لفظی روبرو هستیم که یک کلمه بهوضوح در متن وجود دارد و به واسطه آن بهراحتی میتوانیم مجاز را در جمله پیدا کنیم. برای مثال کلمه پیمانه در بیت مجاز از شراب به علاقه ظرف و مظروف است.
چو آشامیدم این پیمانه را پاک
محمود شبستری، گلشن راز
در افتادم ز مستی بر سر خاک
2- قرینه معنوی
قرینه معنوی قرینهای است که ذکر نمیشود و ما با کمک زمان و مکان یا شباهت میتوانیم آن را تشخیص دهیم. به مثال زیر دقت کنید:
اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد
حافظ
گناه بخت پريشان و دست كوته ماست
دست در مصراع دوم، مجاز به قرينه معنوی توانایی اندک ماست، که از جمله حذف شده و ما تنها از فحوای کلام میتوانیم آن را تشخیص بدهیم.
روش تشخیص آرایه مجاز
برای تشخیص مجاز در جمله باید به دنبال کلمهای باشیم که بتوانیم جایگزینی برای آن قرار بدهیم و مفهوم جمله را از طریق این کلمه کامل کنیم، یعنی کلمه معنای اصلی خود را نداشته باشد.
اگر یک لحظه امشب دیر میجنبید، حتما تصادف بدی رخ میداد.
در این مثال، ترکیب یک لحظه، مجاز از مدت زمان کوتاهی است. زیرا میتوان به جای یک لحظه کلمه مدت کوتاهی را جایگزین کرد. اکثر مجازها در ادبیات فارسی، اغلب با علاقه کلیت و جزئیت بیان میشود که تشخیص آن سادهتر هم هست.
تفاوت آرایه مجاز با آرایه کنایه
مجاز و کنایه دو تفاوت اساسی با یکدیگر دارند.
1- مجاز اصولا یک کلمه است اما کنایه معمولا یک جمله یا ترکیب است.
2- در کنایه ممکن است معنی ظاهری که مدنظر ما نیست تحقق پیدا کند، اما این اتفاق هیچگاه در مجاز نمیافتد.
رابطه آرایه مجاز و استعاره
در استعاره هم کلمهها در معنای واقعی خودشان به کار نمیروند. پس همه استعارهها به نوعی مجاز هم هستند اما عکس آن درست نیست؛ یعنی هر مجازی را نمیتوان استعاره نامید. اگر کلمهای در معنای دیگری حاضر شود و مجاز باشد، اما با معنی اصلی خود رابطه شباهت داشته باشد نوعی از مجاز را ایجاد میکند که به آن استعاره میگویند. به مثال زیر دقت کنید که ایران مجاز از سپاه ايران با علاقه محليه و به قرینه برآشفتن و استعاره مصرحه است.
برآشفت ايران و برخاست گرد
فردوسی، شاهنامه
همی هر کسی کرد ساز نبرد
زیرا در این بیت یک معنای تشبیهی مستتر است؛ مردم همانند ایران هستند. در این جمله اجزای تشبیه قابل تفکیک است.
مردم: مشبه
ایران: مشبهبه
وجه شبه: غیور و جنگاور بودن
همانند: ادات تشبیه
همانطور که میبینید مشبه و وجه شبه حذف شده و یک استعاره مصرحه ساخته است. از طرفی، بین مردم و ایران رابطه قرینه و شباهت برقرار است، پس ایران مجاز از مردم ایران است.