صفت مفعولی با اتفاق نظر همه دستورشناسان ساختاری و کلاسیک در کنار صفتهای ساده، فاعلی، نسبی و لیاقت از انواع صفت بیانی شناخته میشود. پس برای روشنتر شدن تعریف صفت مفعولی، ابتدا مختصری درباره صفت و صفت بیانی میگوییم.
صفت را کلمه یا یکی از اجزای گروه اسمی دانستهاند که وظیفه بیان حالت، مقدار، شماره یا یکی از چگونگیهای اسم یا گروه اسمی را به عهده دارد و توضیحی درباره اسم میدهد یا آن را مقید یا محدود میکند.
دستورشناسان هم با توجه به شیوهای که برای مطالعه خود داشتهاند، برای شناخت بهتر صفت دستهبندیهای متفاوتی ارائه کردهاند. در این مقاله قصد داریم به معرفی صفت مفعولی بپردازیم که یکی از انواع صفتهای بیانی است.
حسن انوری در کتاب خود صفت بیانی را صفتی همراه اسم تعریف میکند که اغلب پس از آن میآید (به همین دلیل دستورنویسانِ ساختاری مثل وحیدیان آن را در دسته صفت پسین قرار میدهند) و اسم با کسره بدان افزوده میشود و این صفت چگونگی و مشخصات اسم را از قبیل رنگ، قد، شکل، وضع، حجم، مزه، اندازه، مقدار، ارزش، فاعلیت، مفعولیت و نسبت بیان میکند. بنابراین در تعریف صفت مفعولی گفتهاند:
صفت مفعولی، صفتی است که مفهوم وقوع فعلی را به موصوف خود نسبت میدهد؛ یعنی واقع شدن کاری را به اسم (موصوف) نسبت میدهد.
ساختار صفت مفعولی
صفت مفعولی ساختار رایج و شناخته شدهای دارد که بن ماضی بهعلاوه ه است. این همان ساختاری است که در صرف بعضی فعلها و فعل مجهول دیده میشود:
بن ماضی+ ه
گفته، برده، خورده، آشامیده، سوخته، نوشته
صدای نتراشیده و نخراشیدهای بلند شد.
یکی بود یکی نبود، محمدعلی جمالزاده
با یاد گرفتن تایپ ده انگشتی، دلنوشتههایم را به راحتی مینویسم.
نکته: گاهی ه از آخر صفت مفعولی میافتد و همان بن ماضی، معنی مفعولی میدهد.
خواست خدا این بود.
نکته: گاهی لفظ شده را نیز به این ساخت اضافه میکنند.
خوانده شده، برده شده، دیده شده
در بعضی دستورها ساختارهای دیگری نیز برای صفت مفعولی آمده است که در ادامه دو نمونه آن را میآوریم:
۱- بن ماضی + ار
گرفتار
۲- اسم یا صفت + بن ماضی
خوشدوخت، بادآورد
۳- بن مضارع + الف (صفت فاعلی مرکب)
رها
دوشا (هر حیوانی که آن را میدوشند یا آنکه هر چه داشته باشد به تدریج از او بگیرند).
نکته: از هر فعلی چه گذرا (متعدی) و چه ناگذر (لازم) میتوان صفت مفعولی ساخت. اگرچه برخی از صفتهای مفعولی که معمولاً از فعلهای لازم ساخته میشوند، معنی صفت فاعلی دارند نه مفعولی. مانند:
گذشته، رفته، مرده، پیشآمد، کارآمد
این نوع صفتهای مفعولی با صفت فاعلی تفاوتی دارد و آن هم در تاکیدش بر گذشته است، در حالی که صفت فاعلی به انجامدهنده کار در هر سه زمان دلالت میکند؛ برای نمونه:
رونده یعنی آن که اکنون یا در آینده یا همیشه میرود، ولی رفته یعنی آن که در گذشته رفته است.
مبتدی به نظر نرس!
تایپ ۲ انگشتی و ۴ انگشتی مبتدی و کُنده. تایپ دهانگشتی رو آسون ولی حرفهای یاد بگیر.
شروعِ رایگانِ آموزش تایپ دهانگشتیکاربرد صفت مفعولی
بنا بر آنچه گفته شد، صفتهای مفعولی را در ارتباط با اسم میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
الف) دستهای که کاملا صفت هستند و میتوانند به عنوان وابسته اسم در ساختمان گروه اسمی به کار روند، مانند:
[درِ] گشوده
[پنجره] بسته
[پرچمِ] برافراشته
[دلِ] سوخته
[مرغِ] مرده
[سالِ] گذشته
ب) واژههایی که از نظر ساختمان، صفت مفعولی هستند؛ اما کارکرد صفتی ندارند و در ساختمان فعل مجهول و ماضی بعید و التزامی و نقلی به کار میروند؛ مانند:
آورده، فروخته، پرسیده
این صفتها به تنهایی کاربرد صفتی ندارند و تنها در ترکیب با واژههای دیگر صفت مفعولی میسازند؛ مانند:
بر باد رفته، رنج کشیده.
ترکیبات صفت مفعولی
صفت مفعولی گاهی با انواع دیگر کلمه در گروه اسمی یا حتی وصفی ترکیب میشود و صفت مفعولی مرکب مرخم (کامل) میسازد، این نوع صفت از حیث نقش دستوری اجزا و هم از حیت رابطه معنایی اجزا با یکدیگر اقسامی دارد که در ادامه به آنها میپردازیم.
انواع ترکیبات صفت مفعولی از حیث نقش دستوری اجزا
۱- صفت (ساخت اصلی صفت مفعولی) + صفت مفعولیِ «شده»
گرفته شده
۲- اسم + صفت
داغدیده، تربیت شده
۳- صفت + اسم
پریده رنگ، بریده زبان
۴- ضمیر + صفت
خودباخته، مندرآورده
۵- صفت مفعولی مرکب مرخم (اسم + بن ماضی)
پشمآلود، گلاندود
۶- اسم + فعل امر
خدابیامرز
۷- مفعول + متمم و متعلقات آن + صفت مفعولی
سر به فلک کشیده
۸- ترکیب عطفی (اعم از اسم یا صفت) + صفت مفعولی در مفهوم فاعلی
دل و دین باخته، سرد و گرم چشیده
نکته: موارد هفت و هشت ساخت دو گروه وصفی را نشان میدهد که صفت مفعولی در ساخت آنها حضور دارد.
نکته: در مواردی که اسم یا صفت به اول صفت مفعولی افزوده میشود، گاهی حرکت ه و د یا ت پیش از ه از آخر آن میافتد؛ مانند:
گل اندود = گل اندوده
دستپخت = دستپخته
زجرکش = زجرکشته
حضرت فرمانفرما ... با چشمهای اشک آلود و گلوی بغض گرفته به آواز حزین به ملت خطاب میکند.
چرند و پرند، علیاکبر دهخدا
ناز پرورد تنعم نبرد راه به دوست
حافظ
عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد.
انواع ترکیبات صفت مفعولی از حیث رابط معنایی اجزا با یگدیگر
ترکیبات صفت مفعولی را، علاوه بر نقش دستوری اجزا، میتوان بر اساس رابطه معنایی اجزا با یکدیگر نیز دستهبندی کرد.
۱- همراه اسم یا ضمیری که فاعلِ صفت است
خودکرده
بادآورده (آنچه باد آن را آورده)
۲- همراه اسم یا ضمیری که مفعولِ صفت است
زجرکشیده (آنکه زجر را کشیده است)
دلداده (آنکه دلش را داده است).
۳- همراه اسمی که متمم صفت است
خواب آلوده (کسی که به خواب آلوده است)
پیشساخته (آنچه از پیش ساخته شده)
۴- همراه قید که صفت مفهوم فاعلی دارد
زودرسیده
عقب مانده (آنکه عقب مانده است)
۶- با تقدّم صفت و حذف کسره اضافه
آلوده نظر
تفاوت صفت مفعولی با صفت فاعلی
تفاوت صفت مفعولی و صفت فاعلی در این است که صفت فاعلی، خود کننده کار است. اما صفت مفعولی چنین توانایی را ندارد.
صفت فاعلی: بالاآمده (خودِ موصوف بالاآمده)
صفت مفعولی: دستنوشته (این را دیگری نوشته است)