فعل فارسی، کلمه یا گروهی از کلمات است که در آخر جمله با اسناد دادن خود یا کلمه دیگری به نهاد، معنای جمله را کامل میکند. هر فعل در همه حالتها، جزء ثابتی دارد که معنای اصلی فعل را در خود دارد و ریشه نامیده میشود. ریشه فعل، بعد از تبدیل شدن به بن ماضی و بن مضارع با گرفتن زمان، شمار، شخص و با رعایت اصول خاصی قابل صرف شدن است.
نکته: ریشه یا بن فعل در ساختهای دیگری مثل اسم مصدر نیز به کار میرود.
انواع فعل در فارسی از نگاه دستورنویسان
دستوردانان هر یک افعال را به شیوههای مختلفی تقسیمبندی کردهاند که در تصویر بعدی میتوانید آن را مشاهد کنید؛
در ادامه میتوانید جزییات بیشتری از این دستهبندیها را با مثال مطالعه کنید و امیدواریم برای شما مفید باشد.
۱- انواع فعل از نظر معنا
فعل در جمله، وظیفه انتقال مفاهیم مثبت و منفی را بر عهده دارد. به نمونههای زیر توجه کنید:
الف) انجام دادن یا انجام گرفتن کاری
لیوان شکست. (نشکست)
احمد ماشین را برد. (نبرد)
ب) واقع شدن کاری بر کسی یا بر چیزی
ندا کشته شد. (نشد)
ج) پذیرفتن حالتی یا صفتی
باران گرفت. (نگرفت)
متهمان پرونده محکوم شدند. (نشدند)
د) نسبت دادن صفتی به کسی یا چیزی
مونا بیمار است. (نیست)
پدرم در حال بهبودی است. (نیست)
بر این اساس، میتوان فعل را به دو نوع تام و اسنادی تقسیم کرد:
فعل تام (خاص)
بیشتر افعالی که در زبان فارسی به کار میروند، به وقوع کاری یا به داشتن حالتی مخصوص دلالت دارند. به این افعال، فعل تام یا فعل خاص گفته میشود.
بست، رفت، نشست، ایستاد، خورد، نوشت و ...
فعل اسنادی (ربطی)
فعلی است که دارای معنای خاصی نبوده و تنها برای نسبت دادن چیزی به چیز دیگر به کار میرود. مانند: است، بود، شد، گشت و گردید.
۲- انواع فعل از نظر ساختار
در زبان فارسی هر فعل علاوه بر ریشه، مصدری دارد؛ مصدر، مفهوم اصلی فعل را بیآن که زمان و شخص آن مشخص باشد، میرساند. هر مصدر بنا به نیاز جمله برای ساخت فعل، به بن ماضی یا بن مضارع تبدیل میشود و بعد با زمان و شناسه یا پیشوندها و پسوندهای مناسب پیوند میخورد.
نکته: مصدر، فعل بهشمار نمیرود و یکی از اقسام اسم است.
مصدر: خوردن
بن ماضی: خورد
بن مضارع: خور
در بیشتر فعلهای صرفی زبان فارسی، سه یا چهار حرف مشترک هستند که به آن ریشه فعل میگویند و بر اثر افزوده شدن اجزای مادهساز به آن، ماده، بن یا ستاک فعل ساخته میشود؛ مانند سوخت و خورد که از ریشههای سوخ و خور و پسوندهای مادهساز ت و د ساخته شدهاند.
نکته: بن ماضی و بن مضارع علاوه بر ساختن فعل، در ساخت کلمات اسمی و وصفی نیز به کار میروند، که صفت فاعلی و صفت مفعولی از آن جمله اند.
علاوه بر ریشه، بن فعل و مصدر که فعلهای صرفی از آن حاصل میشوند، فعل از نظر شکل ظاهر و ترکیبش با پیشوندها و پسوندها به انواع فعل ساده، فعل پیشوندی و فعل مرکب تقسیم میشود. وحیدیان کامیار در کتاب خود انواع این فعلها را اینگونه تعریف کرده است:
فعل ساده
فعلی است که بن مضارع آن تنها یک تکواژ باشد؛ به عبارت دیگر، ملاک ساده بودن فعل، بن مضارع آن است. برای مثال:
رو، بن مضارع رفتم
گیر، بن مضارع گرفته است
فعل پیشوندی
با آمدن تکواژهای بر، در، باز، فرو، فرا، پس، وا، ور پیش از فعل ساده ساخته میشود. گاهی این پیشوندها باعث تغییر معنا میشوند. از پرکاربردترین افعال پیشوندی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- بازگشتن
- درافتادن
- برکشیدن
- فرسودن
- وررفتن
- وادادن
- واماندن
- پیش بردن
- پس دادن
- پس انداختن
- اندوختن و ...
فعل مرکب
اگر پیش از فعل ساده یا پیشوندی یک یا چند تکواژ مستقل بیاید و با آن ترکیب شود، کلمه حاصل، فعل مرکب است. مانند:
حاصل کردن، به دست آوردن.
نکته: تشخیص فعل مرکب در نظر دستوردانان و دستورپژوهان زبان فارسی همواره با پیچیدگیها و اختلاف نظرهای فراوانی همراه بوده. برای مطالعه بیشتر به مقاله وحیدیان کامیار و کتاب دستور زبان فارسی انوری و گیوی و خانلری و ژیلبر لازار رجوع کنید.
۳- انواع فعل از نظر زمان
نشان دادن زمان یکی از ویژگیهای اصلی فعل در زبان فارسی است؛ فعل به تنهایی میتواند زمان وقوعش را در گذشته، حال و آینده مشخص کند. هر یک از زمانهای ماضی، مضارع و مستقبل نیز بنا به معنا و وجه جمله در قالب فعلهای صرفی چون گذشته ساده، گذشته استمراری، بعید، ماضی ابعد، ماضی استمراری، ماضی نقلی(ساده)، ماضی استمراری نقلی، ماضی ملموس نقلی، ماضی التزامی، مضارع ساده، مضارع (حال) اخباری، مضارع مستمر و مضارع التزامی و آینده، زمان و حالت دقیقتری را منتقل میکند.
نکته: افعال امر، دعا و تاکیدی نیز در دسته افعال صرفی قرار میگیرند و معمولاً از نظر زمان، میان حال و آینده مشترک هستند.
۴- انواع فعل از نظر شخص
مفهوم شخص یعنی این که گوینده، فعل را به خود نسبت دهد یا به مخاطب خود یا به فردی دیگر. شخص هر فعل شش عضو دارد و همیشه با شناسههایی مثل م، ی، َد، یم، ید، َند (ضمیرهای متصل فاعلی) شناخته میشود.
هر یک از افعال صرفی سه شخص دارد: اول شخص، دوم شخص و سوم شخص. هر یک از این شخصها به مفرد و جمع تقسیم میشوند. شناسههای فعل معمولاً با فاعل مطابقت میکنند که البته در این مورد موارد استثنا نیز وجود دارد.
۵- انواع فعل از نظر معلوم و مجهول
فعلی را که فاعل آن معلوم باشد معلوم و فعلی را که فاعل آن معلوم نباشد، فعل مجهول گویند. فعل مجهول با حذف فاعل و ترکیب صفت مفعولی (بن ماضی + ه) با ساختهای فعل کمکی «شدن» ساخته میشود و در موارد زیر به کار میرود:
الف) وقتی فاعل معلوم نباشد.
در بسته شد.
ب) وقتی که گوینده توجه به فعل دارد و فاعل مورد نظر نیست.
خیابان کنده شد.
ج) وقتی گوینده به عمد نخواهد نام فاعل را به میان آورد.
حسین کشته شد.
نکته: گاهی ساختهای گردیدن و گشتن به جای شدن به عنوان فعل کمکی به کار میروند و فعل را مجهول میسازند.
کارها آشفته گردیده (به جای کارها آشفته شده)
نکته: فعلهای مجهول به دلیل اینکه با مفعول رابطهای مستقیم دارند در دسته فعلهای گذرا قرار میگیرند.
۶- وجه فعل
هر فعل از نظر معنایی ممکن است وقوع فعل را قاطعانه خبر دهد که به آن وجه اخباری میگویند، یا ممکن است مفهوم فعل را با امری چون آرزو، امید، شرط، تردید و مانند آنها همراه کند که وجه التزامی نام دارد، وجه امری نیز وقوع فعلی را با درخواست یا فرمان نشان میدهد.
۷- گذرا یا ناگذرا (لازم یا متعدی) بودن فعل
ویژگی دیگر فعل، گذر است وظیفه گذر بررسی گذرا یا ناگذرا (لازم یا متعدی) بودن فعل است. برای اطلاعات بیشتر در این زمینه، مقاله فعل لازم و متعدی در همین وبسایت یوتایپ ببینید.
ناگذر (لازم) فعلی است که تنها به نهاد نیاز دارد؛ بدین معنا که جمله برای تکمیل معنای خود به مفعول نیازی ندارد. مانند: آمدن، ایستادن، بودن و ...
سعید در خیابان ایستاده بود.
گذرا (متعدی) فعلی است که علاوه بر نهاد، به مفعول، متمم یا مسند احتیاج دارد. بنابراین فعل گذرا سه گونه است:
گذرا به مفعول
خوردن، آوردن، بردن، نوشیدن و ...
گذرا به متمم
بخشیدن (را، به)، شنیدن (را، از) کندن (را، از) و ...
گذرا به مسند
بودن، شدن، قرار گرفتن و ...
نکته: بعضی از فعلها در یک معنای واحد میتوانند هم گذرا باشند هم ناگذر که به آنها فعلهای دو وجهی میگویند؛ مانند:
شکستن، پژمردن، گسستن و ریختن
گلدان شکست (ناگذر)
پسرم گلدان را شکست (گذرا به مفعول)