صفت و انواع آن در زبان فارسی

آموزش تایپ ده انگشتی
  1. خانه
  2. پایگاه دانش
  3. نگارش فارسی
  4. دستور زبان فارسی...
  5. صفت و انواع آن در زبان فارسی

صفت و انواع آن در زبان فارسی

صفت و انواع آن در زبان فارسی با مثال

صفت واژه یا گروهی از واژگان است که درباره اسم توضیحی می‌دهد و یکی از خصوصیات اسم از قبیل حالت، مقدار، شماره را بیان می‌کند. اسمی را که صفت درباره آن توضیح می‌دهد، موصوف می‌نامند. برای مثال فکر کنید می‌خواهید درباره یکی از دختران هم‌کلاسیتان که نامش را به یاد نمی‌آورید با دوستتان صحبت کنید، برای اینکه او متوجه منظور شما شود، شروع به برشمردن ویژگی‌های ظاهری او می‌کنید:

او دختری بلندبالا است.
او دختری چشم و ابرو مشکی است.
او دختری خندان است.
او دختری مو فرفری است
او دختری لاغر است.

در ترکیب‌های بالا بلندبالا، چشم و ابرو مشکی، خندان، مو فرفری، لاغر صفت‌هایی هستند برای آن دختر و برای توضیح موصوف (دختر) آمده‌اند.

در جمله زیر هم کلمات جدید، منفی، زشت، پلید، کهنه و قدیمی صفتی هستند برای فکر.

داشتن فکر جدید منفی و زشت خیلی بهتر از داشتن فکرهای پلید و زشت و کهنه و قدیمیه.

سه دختر حوا، الیف شافاک

دستورنویسان صفت را از زاویه‌ها و دیدگاه‌های مختلف دیگری نیز بررسی و تقسیم‌بندی کرده‌اند؛ اما دو شکل از این تقسیم‌بندی بیشتر مورد توجه بوده است.

۱ـ صفت به عنوان یکی از اقسام هفتگانه کلمه (به عنوان یک واحد دستوری)

۲ـ جایگاه صفت در جمله (از نظر شرایط و موقعیت قرار گرفتنش در جمله و قبل یا بعد از اسم به عنوان صفت پسین یا پیشین)

نکته: در ادامه خواهیم دید که عضویت یک صفت در یک گروه و یک دسته مانع حضور آن صفت در گروه دیگری از انواع صفت نیست.

انواع صفت

در دستور زبان فارسی، هر کلمه به تنهایی از نظر ساختاری و ساختمانی و معنایی قابل بررسی است. صفت نیز از این قاعده مستثنی نیست. از نظر معنایی می‌توان در شش گروه صفت‌ها را بررسی کرد:

۱ـ صفت بیانی

۲ـ صفت اشاره

۳ـ صفت شمارشی

۴ـ صفت پرسشی

۵ـ‌ صفت تعجبی

۶ـ صفت مبهم

از نظر شکل ظاهر و ساختمان، صفت‌ها در حالت‌های ساده و مرکب و جامد و مشتق بررسی می‌شوند که البته بیشتر صفت‌هایی که ساختمان آنها قابل تجزیه و تحلیل است، در گروه صفت‌های بیانی قرار دارند.

۱ـ صفت بیانی

صفت‌ بیانی را اصلی‌ترین نوع صفت دانسته‌اند و آن را صفتی تعریف کرده‌اند که در جمله بعد از اسم می‌آید و از چگونگی و مشخصات اسم از قبیل رنگ، قد، شکل، حجم، مزه، ارزش، مقدار، اندازه، فاعلیت، مفعولیت و نسبت بیان می‌کند.

صفت بیانی خود به پنج نوع ساده، فاعلی،‌ مفعولی، نسبی و لیاقت تقسیم می‌شود که در ادامه به صورت بسیار کوتاه و مختصر آنها را مرور می‌کنیم.

الف‌) صفت‌های ساده

صفت‌هایی مثل؛ خوب، گرم، مهربان، باهوش و ... هستند.

ب‌) صفت‌های فاعلی

با بن ماضی یا بن مضارع به علاوه پسوندهایی مثل ان، ا، ار، گار، گر و نده ساخته می‌شوند. این نوع صفت علاوه بر معنای صفتی، در ساختمان اسم و فعل نیز به کار می‌رود.

خداوندگار، پروردگار، فروشنده

ج) صفت‌ مفعولی

این صفت در پرکاربردترین و معروف‌ترین شکلش از ترکیب بن ماضی به علاوه ه ساخته می‌شود. این نوع صفت نیز مانند صفت فاعلی در ساختمان فعل و اسم یا به جای هر کدام از اینها به کار می‌رود.

گرفته، شنیده، برده

د) صفت‌های نسبی

صفت‌هایی هستند که به کسی، جایی، جانوری و یا چیزی نسبت داده شوند. این صفت‌ها با اضافه شدن پسوندهای ی، ین، ینه، های بیان حرکت، گان، انه، انی، چی، به آخر اسم یا صفت و به ندرت ضمیر، ساخته می‌شوند.

تهرانی، محسنی، دروغین، کمینه، ‌یک‌شبه، سالانه، دوگانه

ه) صفت لیاقت

نشان‌دهنده لیاقت و ارزش موصوف (اسم) است و پرکاربردترین‌آن با افزوده شدن ی به پایان مصدر فارسی ساخته ‌می‌شود.

خواندنی، پختنی، بردنی، پوشیدنی، نوشتنی، رفتنی

ساختمان صفت‌های بیانی

باید در نظر داشته باشیم که هر کدام از این صفت‌های بیانی از نظر ساختمان به انواع ساده، مرکب و گروه وصفی (صفتی) تقسیم می‌شوند و از نظر درجه‌بندی و سنجش به دو صفت تفضیلی یا صفت برتر یا و صفت عالی یا صفت برترین دسته‌بندی می‌شوند. صفت تفضیلی و صفت عالی از مهمترین انواع صفت هستند که کاربردهای گوناگونی نیز دارند.

صفت تفضیلی یا صفت برتر

صفتی است که موصوفش تنها بر یک امر، برتر یا کمتر است. این صفت با افزودن پسوند تر به آخر صفت ساخته می‌شود:

سبزتر، تمیزتر، خراب‌تر، کثیف‌تر، سفیدتر، روشن‌تر

آیا می‌دانید که وقتی روابطی معنادار و پربار دارید از نظر جسمانی، عاطفی و ذهنی سالم‌تر هستید؟ وقتی مریض هستید، اگر یک شبکه حمایتی عاشقانه داشته باشید، سریع‌تر خوب می‌شوید؟

عزت نفس به زبان ساده، رني اسميت و ويويان هارت

صفت عالی یا صفت برترین

صفتی است که با طبقه‌ای از افراد یا امور مقایسه می‌شود و نسبت به آنها بیشتر یا کمتر است. نشانه صفت عالی پسوند ترین است که به پایان اسم اضافه می‌شود.

چیزی که نباید اجازه اتفاق افتادنش را می‌دادند، نظر دادن مردم بود. نظر داشتن و نظر دادن در نهایت خطرناک‌ترین اتفاق بود.

دختری که ماه را نوشید، کلی بارنهیل

نکته: صفت‌های بیانی شکل منفی هم دارند، پرکاربردترین آنها با آمدن پیشوند بی بر سر اسم و نا بر سر صفت ساخته می‌شوند.

بیکار، نادان، بی‌فایده، بیهوده

نکته: صفت‌های بیانی ظرفیت این را دارند که جانشین اسم شوند و بدون نیاز به اسم در جمله بیایند.

2- صفت اشاره

معروف‌ترین و پرکاربردترین نشانه‌های اشاره این و آن هستند اگر این دو کلمه به همراه صفت بیایند صفت اشاره شناخته می‌شوند. به مثال زیر توجه کنید:

این میز برای تو است.

نکته: اگر این و آن به تنهایی به کار روند ضمیر اشاره هستند. مانند:

این را بردار.

۳ـ صفت شمارشی

اعداد برای شمارش اسم به کار می‌روند و ترتیب یا شماره آن را مشخص می‌کنند. اسمی که بعد از عدد می‌آید معدود نامیده می‌شود. صفت شمارشی خود به چهار دسته تقسیم می شود:

1- صفت شمارشی اصلی

2- صفت شمارشی ترتیبی

3- صفت‌ شمارشی کسری

4- صفت شمارشی توزیعی

نکته: نکاتی درباره عددنویسی را در مقاله نگارش صحیح اعداد در فارسی بخوانید.

۴ـ صفت پرسشی

صفت‌هایی هستند که با آنها از نوع، چگونگی و مقدار موصوف پرسش می‌کنند. مانند چه، چگونه، چند در این جملات:

می‌خواهم چه کسی باشم؟ می‌خواهم چه‌کار کنم؟ می‌خواهم چه چیزی داشته باشم؟ می‌خواهم چه کمکی کنم؟ چگونه به آن‌ها کمک خواهم کرد؟ می‌خواهم زمانم را با چه کسی سپری کنم؟ می‌خواهم اوقاتم را صرف چه‌کاری کنم؟

عزت نفس به زبان ساده، رني اسميت، ويويان هارت

نکته: صفت‌های پرسشی اگر بدون اسم به کار روند ضمیر پرسشی محسوب می‌شوند.

5- صفت تعجبی

این صفت‌ها به همراه اسم می‌آیند و بر تعجب گوینده یا موصوف از چگونگی و مقدار موصوف دلالت می‌کنند. این کلمات عبارتند از:

عجب، چگونه،‌ چه، چقدر

همین طور که قلمم در هوا مانده بود، محو تماشای این کاغذ درخشان شدم. چقدر سخت و خیره کننده بود! چقدر حضور داشت! تنها چیزی که داشت زمان حال بود. حروفی که تازه رویش نوشته بودم، هنوز خشک نشده بود و از حالا دیگر به من تعلق نداشت.

تهوع، ژان پل سارتر

6- صفت مبهم

صفتی است که در کنار اسم، نوع و چگونگی یا شماره و مقدار آن را به شکل نامعین نشان می‌دهد. معروف‌ترین این صفات؛ همه، هیچ، کمی، مقداری و دیگر است.

ضریح ایستاده بود آن وسط. مردم همه ضریح را نگاه می‌کردند. من هم. انگار هیچ کس هیچ آرزویی نداشت. انگار هیچ آرزویی نداشتند جز اینکه ضریح را بگیرند. آمده بودند آرزوهاشان را بگویند، ضریح شده بود خودِ آرزو.

انگار گفته بودی لیلی، سپیده شاملو

یادت باشد، اضطراب تو، همه چیزی است که تنگ نظران، آرزومند آنند. آنها چیزی جز این نمی‌خواهند که ظل کینه و نفرتشان بر دیوار کوتاه کلبه روشن ما بیفتد و رنگ همه چیز را مختصری کدر کند.

چهل نامه به همسرم، نادر ابراهیمی

مبتدی به نظر نرس!

تایپ ۲ انگشتی و ۴ انگشتی مبتدی و کُنده. تایپ ده‌انگشتی رو آسون ولی حرفه‌ای یاد بگیر.

شروعِ رایگانِ آموزش تایپ ده‌انگشتی

جایگاه صفت در جمله

دستورشناسانی چون وحیدیان کامیار، صفت را به عنوان زیرمجموعه اسم و در میان گروه‌های اسمی بررسی کرده‌اند و آنها را بسته به اینکه در جمله چه موقعیتی در برابر اسم دارند، وابسته‌های پیشین یا پسین نامیده‌اند.

به این ترتیب صفت‌های اشاره، ‌پرسشی، تعجبی، مبهم، شمارشی اصلی، صفت شمارشی ترتیبی (با پسوند ـُ‌مین)،و صفت عالی جز وابسته‌های پیشین اسم و صفت‌های شمارشی ترتیبی (با پسوندـ ُم) و بیانی، از وابسته‌های پسین اسم هستند.

نکاتی درباره به کارگیری صفت

۱ـ صفت پیش از موصوف و بعد از آن نیز می‌آید.

۲ـ هرگاه موصوف مقدم باشد، به شکل اضافه به کار می‌رود و کسره اضافه در حرف آخر موصوف می‌آید.

آیا شاه محمود کشورگشای
زکس گر نترسی بترس از خدا

شاهنامه، فردوسی

در ترکیب وصفی محمود کشورگشای در آخر محمود کسره آمده است.

نکته: هرگاه موصوف به الف یا یا ختم شود در آخر آن ی می‌آید، مانند:

خدای بزرگ،‌ بالای بلند

و هر زمان که به ها ختم شود، همزه می‌آید:

مرده صد ساله

۳ـ صفت همیشه مفرد است حتی اگر اسم جمع باشد، این قانون حتی در صفت شمارشی و صفت مبهم نیز اجرا می‌شود. در واقع تطابق صفت و موصوف صحیح نیست، برای مثال می‌گوییم:

مدادهای سیاه، دیوارهای طولانی، مشق‌های ناتمام

البته در متون کلاسیک نمونه‌های نادری از یکسانی موصوف و صفت نیز داریم:

به صفای دل رندان صبوحی‌زدگان
بس در بسته به مفتاح دعا بگشاید

حافظ

۲ـ وقتی اسم عربی و مونث باشد، بهتر آن است که وصف مذکر آورده شود؛ مانند:

مرقومه شریف

نکته: در زبان فارسی، گاه به تقلید از عربی هر دو را مونث می‌آورند که به نظر بیشتر ادبا صحیح نیست.

۳ـ هر گاه اسم چند صفت داشته باشد گاهی آنها را با استفاده از حرف عطف به هم معطوف می‌کنند.

عمر کاهد تن گدازد دور چرخ
اینت چرخ تن گداز و عمر کاه

دیوان اشعار، خاقانی

در صورتی هم که هدف برشمردن صفات باشد یا صفات منادا باشند، به هم عطف نمی‌شوند و به صورت زیر به کار می‌روند:

دستور گفت: شنیدم که وقتی مردی بود جوانمرد پیشه، مهمان‌پذیر، عنانگیر، کیسه‌پرداز، غریب‌نواز

مرزبان‌نامه، مرزبان بن‌رستم

۴ـ اگر دو صفت به هم عطف شوند ممکن است یکی از آنها یا هر دو آنها وصف اسم باشد یا صفت دومی صفتی باشد برای اسم و صفت قبل از خودش:

مرو را دید رامین سخت خرم
چو کشتی خشک گشته یافته نم

که خشک گشته توصیف کلمه کشت و یافته نم توصیف مجموعه آنهاست.

۵ـ یای وحدت را امروز بیشتر در آخر کلمه صفت می‌آورند ولی اضافه شدن آن به آخر موصوف، ادبی‌تر است:

سعدیا غنچه سیراب نگنجد در پوست
وقت خوش دید و بخندید و گلی رعنا شد

سعدی

نکته: در گفتار امروز بیشتر می‌گوییم گل رعنایی شد.

روش‌های تشخیص موصوف و صفت از مضاف و مضاف‌الیه

۱ـ در میان صفت و موصوف می‌توانیم ی نکره بیاوریم. مثلا درباره ترکیب دوست مهربان، می‌توانیم بگوییم یا بنویسیم دوستی مهربان. ولی دوست تارا را نمی‌توانیم به صورت دوستی تارا استفاده کنیم.

۲ـ می‌توانیم اسم یا ضمیری به ترکیب اضافه کنیم؛ اگر این اسم یا ضمیر اضافه شده، وابسته کلمه اول شد، ترکیب وصفی است و اگر وابسته کلمه دوم شد، ترکیب اضافی است.

، برای مثال دوست مهربان را بنویسیم:

ترکیب وصفی: دوست مهربان من
ترکیب اضافی: ماشین برادر حسین

۳ـ اگر کلمات بود و است را در پایان ترکیب وصفی آوردیم و کسره بعد از اسم (موصوف) را هم برداشتیم و جمله همچنان معنادار بود، ترکیب، صفت و موصوف است. یعنی باید بتوانیم عبارت گل زیبا را به صورت گل، زیبا است بنویسیم.

نکته: اگر در ترکیبی است و بود را اضافه کردیم و جمله معناداری ساخته نشد، ترکیب اضافی است.

یک یادآوری مهم

تایپ ده‌انگشتی مهارتی است که همه به آن نیاز داریم. آن را با آسان‌ترین و بهترین روش بیاموزید.

همین الان یادگیری تایپ ده‌انگشتی را شروع کنید!

utype_ir

یوتایپ | آموزش تایپ ده‌انگشتی

در اینستاگرام، کلی مطالب آموزشیِ جالب و مفید برایتان داریم 👇

صفحه ما را ببینید
لوگوی یوتایپ
آیا این مقاله برای شما مفید بود؟ خیر بله 1

چطور می‌توانیم کمکتان کنیم؟