نگارش فارسی

آموزش تایپ ده انگشتی
  1. خانه
  2. پایگاه دانش
  3. نگارش فارسی
  4. درست‌نویسی فارسی یا چگونه غلط ننویسیم
  5. مروری بر کلمات مشابه که به غلط به جای همدیگر به کار می‌روند

مروری بر کلمات مشابه که به غلط به جای همدیگر به کار می‌روند

واژگان مشابه در فارسی

واژگان مشابه در فارسی، کلماتی هستد که گاهی به غلط به جای یکدیگر به کار می‌روند. تعدادی از آنها از یک ریشه و یا با املای نزدیک به هم هستند و تعدادی هیچ شباهتی به همدیگر ندارند. در جدول زیر، رایج‌ترین غلط‌ها در استفاده از واژگان به جای یکدیگر را برای شما شرح می‌دهیم.

کلمه اولکلمه دومتوضیحات
آپاندیس: یکی از اعضای بدنآپاندیست: بیماری‌ای است که در آن آپاندیس ملتهب و چرکی می‌شود.همه انسان‌ها آپاندیس دارند.
پدرم دچار آپاندیست شده است.
آرایش: زیبایی با افزایشپیرایش: زیبایی با کاهشبرای اینکه صورتش رنگ‌پریده نباشد، کمی آرایش کرد.
موهایش کمی نیاز به پیرایش دارد تا مرتب به نظر برسد.
احسنت: آفرین بر تو، مرحبااحسن: نیکوتراحسنت بر تو! باید تایپ ده انگشتی را به نحو احسن بیاموزی.
استعفا: درخواست کناره‌گیری از سمت یا موقعیتی.
کاربرد این کلمه با فعل دادن اشتباه است و باید به صورت استعفا کردن به کار برود.
استیفا: باز پس گرفتنمدیر مجموعه از مقام خود استعفا کرد.
مجلس رییس جمهور را استیفا کرد.
استیجاری: اجاره کردناستجاری: پناه خواستن، پناه بردنطرح مسکن استیجاری دولت برای نیازمندان چیست؟
اشعه: جمع کلمه شعاع، نباید با ها جمع بسته شودشعاع: پرتواشعه‌ خورشید چشمانم را سوزاند. شعاع‌های نور خورشید چشمانم را سوزاند.
اعلام: اعلامیه، خبر دادناعلان: آشکار کردن، علنی و ظاهر ساختن، خبری که بر دیوار نصب می‌شود: تابلوی اعلانات 
افراط: از حد و اندازه تجاوز کردن، زیاده‌روی، افراطتفریط: کوتاهی کردن در کاریگاهی افراط و تفریط به عنوان هم‌معنی به کار می‌روند در حالی که این دو واژه متضادند.
افغان: اهل کشور افغانستانافغانی: واحد پول افغانستان، منسوب به افغانستاندیروز با یک زن افغان آشنا شدم.
بخشودن: عفو کردنبخشیدن: عطا کردنقلمروی بخشودن گسترده است.
تمام دارایی‌اش را به کودکان بی‌سرپرست بخشید.
بها: قیمت، ارزش هر چیزیبهاء: روشنی،‌ درخشندگی، رونق، زیبایی، فر و شکوهبرای به دست آوردن این تجربه، بهای سنگینی پرداختم.
بهاءالدین: رونق و شکوه دین
بیرق: پرچمبیدق: پیاده در شطرنج 
تزویج: به همسری دادنازدواج: انتخاب همسر 
تسریع: یعنی سرعت بخشیدن و شتاب دادن به کاریتصریح: سخنی را به روشنی گفتنبرای موفقیت این پروژه در زمان مقرر، باید در مطالعات اولیه تسریع کنیم.
تصفیه: پاک کردن، صاف و صفر کردنتسویه: مساوی کردن، برابر کردن و موازنه در حساببرای جزییات بیشتر، مقاله تسویه حساب یا تصویه حساب را بخوانید.
تصنیف: نگارش مطالبی بدون اتکار به منابع و تنها با اتکا به یافته‌های نویسنده است؛ مثل آثار ادبی یا داستانی.تألیف: گردآوری و نگارش موضوعی به کمک منابع مختلف 
چنانکه: آن طوری کهچنانچه: اگرچنانکه به شما گفتم باید طبق دستورالعمل رفتار کنید.
چنانچه آمدید و من نبودم، تماس بگیرید.
خزینه: مخزن آب گرم حمامخزانه: محل نگهداری پول 
درب: در عربی به در بزرگ و دروازه گفته می‌شود.در: کلمه فارسیمیان فارسی زبانان به اشتباه این‌طور تصور می‌شود که کلمه درب از در، ادبی‌تر است.
رییس جمهوری: این عبارت، مصدر است و وقتی به کار می‌رود که از نقش و جایگاه رییس جهور بخواهیم حرف بزنیم.رییس جمهور: شخص رییس جمهور 
شامل: اسم فاعل، یک کل که زیرمجموعه‌هایی دارد.مشمول: اسم مفعول، چیزی یا کسی که زیر مجموعه یک کل قرار می‌گیرد.این سبد خرید شامل چند کالای ضروری است.
نیازمندان به زودی مشمول یارانه می‌شوند.
شرایط: شرط‌ها، پیمان‌ها، قراردادها بنابراین نباید بگوییم شرایط خانوادگی خوب نیست.اوضاع: جمع وضع، احوال. باید به جای شرایط به کار برده شود.اوضاع خانوادگی خوب نیست. اوضاع مالی او بعد از پروژه جدید به کل تغییر کرده است.  
برای این قرارداد، شرایط جدیدی وضع شده است.
قیمومت: قیم بودن، این کلمه ساخته فارسی زبانان است و اشکال ساختاری دارد.قیمومیت: مصدر جعلی از قیمومت و کاربرد آن نادرست است. 
کاندید: کلمه انگلیسی یه معنای بی‌پرده و رککاندیدا: نامزد 
گرام: کلمه انگلیسی به معنای نگارش و رسمگرامی: محترم 
محدود: اندکمعدود: شمرده شدهتعداد محدودی صندلی خالی باقی مانده است.
معدود دوستانی دارم که با آنها صمیمی هستم.
مژده: بشارتمژدگانی: پاداشی برای خبر خوبمژده بده یار پسندید مرا.
برای خبر خوبی که داشت، مژدگانی گرفت.
مطرح: به جای طرح کردن، مورد بحثشاخص: برجسته، شناخته شدهپس به جای اینکه بگوییم: او از چهره‌های مطرح سیاسی است، باید بگوییم او از چهره‌های شاخص سیاسی است.
مظنون: صفت مفعولی و به معنی کسی که به او شک کنند و بد گمان باشند.ظنین: صفت فاعلی و به معنی کسی است که به دیگری بدگمان است.جمله «او در این قضیه ظنین است»، در معنی «او در این قضیه مشکوک است»، نادرست است.

توی دستت چند انگشت داری؟

تایپ ۲ انگشتی و ۴ انگشتی مبتدی و کُنده. تایپ ده‌انگشتی رو ساده و حرفه‌ای یاد بگیر.

برای شروعِ رایگانِ آموزش اینجا کلیک کن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *