صفت نسبی از اقسام صفت است که ویژگیهایی چون ملیت، مذهب، پیشه، منشأ و خاندان را به اسم (انسان، حیوان، جایی یا چیزی) نسبت میدهد. این صفتها معمولا از اضافه شدن یک پسوند نسبیت ساز به یک اسم یا صفت دیگر ساخته میشوند. مانند:
این پسر ایرانی است.
در اینجا پسوند ی را به اسم ایران اضافه کرده ایم و ایرانی بودن را به پسر نسبت دادهایم؛ یا در مثال زیر، بچگانه بودن را به لباس نسبت دادهایم:
این لباس بچگانه است.
به مثالهای زیر دقت کنید تا با اقسام بیشتری از صفت نسبی آشنا شوید:
ایرانی، نجاری، یونانی، دخترانه، دوگانه، شبانه
صفت نسبی چگونه ساخته میشود؟
صفتهای نسبی با اضافه شدن پسوندهایی مانند ی، انه، گانه، گان، گانی، مان، و، ین/ینه، گار، چی، به اسم، صفت، ضمیر و غیره ساخته میشود. اجازه دهید به جزئیاتی درباره هر یک از این پسوندها اشاره کنیم.
پسوند ی (یای نسبت)
ی یکی از اصلیترین نشانههای نسبت است و در یکی از شکلهای زیر به کار میرود.
اسم + ی
غربی، آسمانی، نباتی، فرانسوی، دیواری، دمدمی، سرسری، دمپایی، رومیزی، نگاه زیرچشمی
نکته: دمدمی و سرسری از تکرار یک اسم دم یا سر ساخته شدهاند که نمونه دیگر آن فرفری است. کلمههای دمپایی، رومیزی و نگاه زیرچشمی نیز ترکیب های مضاف و مضاف الیه هستند که نمونههای دیگر آن زیرچشمی، سردستی، سرانگشتی و ... هستند.
ضمیر+ ی
کجایی، خودی، خودمانی
صفت + ی
استانداری، روانپزشکی، سفیدی، سیاهی، صدتایی، چهار تنی، سه اینچی، دوراهی
چند نکته ساختاری و معنایی
کلماتی که با ی صفت نسبیساز ساخته میشوند، از نظر معنایی میتوانند مفاهیم مختلفی داشته باشند:
1- مفهوم شباهت
شیری، فیلی، خاکی، بادامی، گندمی، کروی
یعنی شبیه شیر، فیل، خاک، بادام، گندم
2- مفهوم دارندگی
نامی (= نامدار)
هنری (= هنرمند)
3- مفهوم فاعلی و مفعولی
قربانی، فدایی، خونی در معنای قربان شونده، فدا شونده، به خون آغشته شده
چند نکته املایی درباره یای نسبت
1- اگر اسم یا کلمهای به الف ختم شده باشد میان ا و ی حرف یا را میافزایند یا به پیروی دستور زبان عربی الف پایانی کلمه را به واو بدل میسازند.
دنیایی، مومیایی، موسوی، دنیوی
2- اگر کلمه به واو ختم شده باشد گاهی بین کلمه و ی صفت نسبی، یا میافزایند.
عمویی، جادویی، مینویی
3- گاه مصوت و به ov بدل میشود.
جادوی، مینوی، هندوی، خسروی
4- اگر اسم به های بیان حرکت ختم شده باشد به جای ی به کلمه ای و گاهی گی میافزایند.
کینهای، عقدهای، ساوهای، خانگی، هفتگی، بردگی
«ین» دومین پسوند پرکاربرد برای ساختن صفت نسبی
اسم + ین
آهنین، زرین، پشمین
صفتها و قیدها + ین
راستین، پیشین، دروغین
«ینه» پسوند نسبیت ساز
اسم + ینه
پشمینه، زرینه، دوشینه
صفتها و قیدها + ینه
دیرینه، کمینه
«گان» پسوند نسبیت ساز
اسمها و صفتهای شمارشی + گان
گروگان، رایگان، دهگان، هزارگان، مهرگان و تیرگان
نکته: مهرگان و تیرگان که منسوب به تیر هستند معمولا در معنای اسم به کار میروند. این قاعده درباره برخی دیگر از انواع کلماتی که با پسوندهای صفت نسبی ساز ساخته میشوند صدق میکند.
«ـَ کی» پسوند نسبیت ساز
اسمها و صفتها + ـَـ کی
دزدکی، پولکی، دروغکی، آبکی، شلکی
نکته: این ترکیب مخصوص محاوره است که برخی از آنها در جمله، نقش وصفی و برخی نقش قیدی میگیرند.
فلانی آدم پولکی بود و شعرهای آبکی میگفت.
یکی بود یکی نبود، جمالزاده
«ه» پسوند نسبیت ساز
اسم + ه
نبرده، چهکاره، همهکاره، نصفه
صفتهای بیانی، شمارشی، مبهم + ه
ریزه، دو رویه، پنجساله، یکباره، همهکاره، هر روزه، چندماهه
برای اطلاعات بیشتر درباره صفتهای شمارشی مقاله صفت و انواع آن در زبان فارسی را مطالعه کنید.
مبتدی به نظر نرس!
تایپ ۲ انگشتی و ۴ انگشتی مبتدی و کُنده. تایپ دهانگشتی رو آسون ولی حرفهای یاد بگیر.
شروعِ رایگانِ آموزش تایپ دهانگشتیدیگر پسوندهای نسبیت ساز
پسوندهای انه، انی، گار، گانه، گانی، و، ی، چی نیز از پسوندهایی هستند که به کمک آنها میتوانید صفت نسبی بسازید.
اسم یا صفت + انه
ماهانه، سالانه، دوستانه، خردمندانه، دلسوزانه، زیرکانه، محترمانه، مودبانه، موذیانه
برخی از این کلمات در جمله نقش قیدی و برخی نقش وصفی دارند و گاهی علاوه بر معنای نسبت، مفهوم تشبیه میرسانند که اغلب اسم هستند و یا در معنای اسم به کار رفتهاند.
صبحانه، هندوانه، مردانه
اسم + انی
کیانی، خسروانی
اسم+ گار
روزگار، خداوندگار، یادگار
نکته: اینها منسوب به روز، خداوند و یاد هستند اما در معنی اسم به کار میروند.
صفت شمارشی، مبهم یا بیانی + گانه
دوگانه، دهگانه، جداگانه، چندگانه
اسم یا صفت شمارشی + گانی
هزارگانی، خدایگانی، دوستگانی
اسم + و
ترسو، اخمو، نقنقو
اسم + یه
ابلاغیه، مدحیه، اخطاریه
اسم + چی
پسوند چی از زبان ترکی وارد زبان فارسی شده است جزو پسوندهای نسبیت ساز است:
انزلیچی، پهلویچی
البته این پسوند اغلب در معنای اتصاف، دارندگی، فاعلی و حرفه نیز به کار میرود و نقش اسمی دارد:
درشکهچی، تلفنچی، پستچی، گمرکچی