جمله متشکل از سه گروه اسمی، قیدی و فعلی است. گروه به آن واحد زبانی گفته میشود که از یک کلمه یا بیشتر ساخته شده است و بهصورت یک نقش دستوری عمل میکند. گروه قیدی و قید که در این مقاله به تشریح آن خواهیم پرداخت، برای توصیف فعلها، صفتها، قیدهای دیگر و.. به کار میرود و برای فعل جنبه توضیحی دارد.
تعریف قید
قید، کلمه یا گروهی از کلمات است که واژگان دیگری مانند فعل، صفت، مسند و مصدر را به زمان، مکان یا حالت خاصی وابسته میکند؛ یعنی، مفهومی دیگر علاوه بر مفهوم اولیه به آنها میافزاید. نشانه تشخیص قید آن است که اگر از جمله حذف شود، به لحاظ معنایی مشکلی ایجاد نمیکند.
مبتدی به نظر نرس!
تایپ ۲ انگشتی و ۴ انگشتی مبتدی و کُنده. تایپ دهانگشتی رو آسون ولی حرفهای یاد بگیر.
شروعِ رایگانِ آموزش تایپ دهانگشتیگروه قیدی
گروه قیدی، بخشی از جمله است که فعل به آن نیازمند نیست و میتواند از جمله حذف شود. گروه قیدی شامل گروه قیدهای نشانهدار و گروه قیدهای بینشانه است.
گروه قیدهای نشانه دار
در ساخت و ظاهر آنها، نشانه قید بودن این کلمات، قابل مشاهده است. این گروه، دربردارنده کلمات تنویندار عربی، واژگان پیشونددار یا پیشوند + اسم، متممهای قیدی (حرف اضافه + اسم) و کلمات مکرر است.
کلمات تنویندارعربی
تمام کلمات تنویندارعربی که در جملات فارسی به کار میروند، نقش قید دارند.
ظاهراً، مثلاً، اتفاقاً، تقریباً، رسماً، کاملاً، احتراماً، اولاً، ثانیاً
ما تقریباً به روستا رسیده بودیم.
پیشوند + اسم = قید پیشونددار
به + زودی، با + زحمت
او بهزودی مادر خواهد شد.
متممهای قیدی یا متمم اختیاری
این متممها فقط برای توضیح اضافه به کار میروند.
حرف اضافه + اسم
روی + درخت، به + مدرسه، به + کتاب
دختر کوچک، روی قالی اتاق نشست.
کلمات مکرر
کلمات مکرر بدون اینکه چیزی در بین آنها فاصله بیندازد.
اندک اندک، کم کم، دانه دانه، آهسته آهسته، رفته رفته، چپ چپ، دسته دسته
هوا رفته رفته سرد میشد.
گروه قیدهای بینشانه
قیدهایی هستند که نشانه قیدی در ظاهر آنها به کار نرفته و عبارت از قیدهای مختص، قیدهای مشترک با اسم و قیدهای مشترک با صفت است.
قیدهای مختص
کلماتی که تنها بهعنوان قید به کار میروند و همیشه در جمله نقش قیدی دارند اما هیچ نشانه قیدی در آنها به کار نرفته است.
گاه، هنوز، فقط، هرگز، گویا، خیلی، بلی، همواره، لابد، ناگهان، ناگزیر، فیالفور، حدالمقدور، بالعکس، بالفعل، حتیالامکان، بالاخره، فیالبداهه، سپس.
هرگز او را از یاد نمیبرم.
قیدهای مشترک با اسم
این نوع قیدها اغلب در نقشهای اسمی به کار میروند و گاهی نیز نقش قیدی به خود میگیرند.
دیروز، دیشب، فردا، پسفردا، هنگام، موقع، مکان، دقیقه، ثانیه، جلو، عقب، بهار، تابستان
نهاد (نقش اسمی): دیروز گرم بود.
قید (نقش قیدی) دیروز هوا گرم بود.
قیدهای مشترک با صفت
قیدهای که در نقش صفت و گاهی هم در نقش قید به کار میروند.
نزدیک، دور، خوش، زیبا، بد، آهسته، کوتاه، بلند، ملایم، تند، شجاعانه، دیوانه، دیوانهوار، سخت، پر، شاد، زود
صفت: او خط زیبایی دارد.
قید: او زیبا مینویسد.
نکته: پیشوند، تکواژ وابستهای است که به آغاز کلمه اضافه میشود و معنای تازهای از آن میسازد.
نکته: بعضی از کلمات تنویندار را میتوان بهصورت قید پیشونددار به کار برد.
عملاً: در عمل
احتراماً: با احترام
ظاهراً: بهظاهر
قلباً: از روی قلب
ساختمان قید
قید از نظر ساخت به چهار نوع ساده، مشتق، مرکب و مشتق - مرکب تقسیم میشود.
قید ساده
یک تکواژ آزاد دارد.
خوب، بد، گاه، اکنون، روز، شب، کم، بسیار، اندک
قید مشتق
از یک تکواژ آزاد بهعلاوه یک یا چند تکواژ وابسته تشکیل شده است.
مردانه، عالمانه، اندوهگین، شبانه، بهتندی
مرد + انه: مرد (تکواژ آزاد)، انه (تکواژ وابسته)
قید مرکب
از دو تکواژ آزاد تشکیل شده است.
خوشحال، اندکاندک، هیچگاه، هرگاه
خوش + حال: خوش (تکواژ آزاد)، حال (تکواژ آزاد).
قید مشتق – مرکب
از یک یا چند تکواژ آزاد بهعلاوه یک یا چند تکواژ وابسته تشکیل شده است.
افتانوخیزان، گاهوبیگاه، چندروزه، نیمهشب، دهساله
افتان + و + خیزان: افتان (تکواژ آزاد)، و (تکواژ وابسته)، خیزان (تکواژ آزاد)
نکته: در قیدهای مرکب و مشتق-مرکب باید دقت کرد که از آنجایی که این کلمات یک واحد مستقل دستوری را میسازند، باید با نیمفاصله نوشته شوند. به مثالهای زیر دقت کنید؛
همهروزه، وقتوبیوقت، چندینساله، نرمنرمک، بهزودی
انواع قید به لحاظ مفهوم
زمان
روز، شب، ماه، سال، آینده، بیدرنگ، ناگهان، قرنها پیش، چند سال
او قرنها پیش در ایران زندگی میکرد.
مکان
اینجا، آنجا، به خانه، تا مدرسه، بالا، پایین، هرجا
او به اینجا آمد.
آغاز مقصد زمانی یا مکانی
از فردا، از صبح، از پارسال، از قرنها پیش، از میلاد مسیح، از هجرت پیامبر
از فردا به کتابخانه خواهم رفت.
پایان مقصد زمانی یا مکانی
تا فردا، تا شب، تا سال آینده، به تهران، به مدرسه
تا شب صبر میکنیم. اگر باران نیامد، میرویم.
وضعیت
در تاریکی، در سرما، در روشنایی، در برف و بوران، در فقر و فلاکت
آنها در فقر و فلاکت زندگی میکردند.
حالت
حالت و چگونگی نهاد یا مفعول را در حین انجام فعل میرساند.
خندان، شادمان، گریان، شاد، ناشاد، غمگین، ملول، مضطرب، متأسف، وحشتزده
او را خندان دیدم.
کیفیت
چگونگی انجام فعل را نشان میدهد.
زیبا، زشت، راست، کج، بد، تند، پاورچین پاورچین، خوش
او پاورچین پاورچین راه میرود.
آرزو
کاشکی، کاش، ایکاش، انشاءالله
انشاءالله به آرزویت میرسی.
تأسف
دریغ، فریاد و فغان، آه، افسوس، متأسفانه
متأسفانه ما درباره سرزمین خود اطلاعات چندانی نداریم.
ترتیب
یک یک، دو دو، نخست، دوتا دوتا، پیدرپی
نخست، به جستجو در کتاب لغت پرداختم.
تعجب
عجب، شگفتا، وه، سبحانالله
سبحانالله! چه باغ زیبایی است.
تکرار
دیگر، باز، دوباره، مجدداً، دو مرتبه
دوباره آن کتاب را خواندم.
تدریج
هفته به هفته، دقیقه به دقیقه، روز به روز، لحظه به لحظه، اندک اندک، کم کم
روز به روز هوا گرمتر میشود.
پرسش
کدام، کجا، مگر، چرا، هیچ، آیا، چگونه
مگر تا کی میتوان اینطور ادامه داد؟
استثنا
جز اینکه، مگر که، الا که، استثنائاً
استثنائاً امروز پیاده به خانه آمدم.
نفی
نه، هرگز، بههیچوجه، ابداً
هرگز به او بدی نخواهم کرد.
تصدیق و تأکید
حتماً، بهراستی، واقعاً، قطعاً، بهطور حتم، الحق، بهدرستی، یقیناً، البته
قطعاً به آن میهمانی خواهم رفت.
تردید
پنداری، گویا، به گمانم، احتمالاً
احتمالاً با مادرم به مسافرت میرویم.
علت
از این رو، از این جهت، به این دلیل، زیرا، بنابراین
او از من ناراحت شد، به این دلیل که دیر رسیده بودم.
اختصار
القصه، فیالجمله، الغرض
الغرض برای دیدن او به اینجا آمده بودم.
انحصار
منحصراً، فقط
او فقط از محصولات گیاهی استفاده میکند.
ادب
خدا نکرده، دور از شما
خدا نکرده ممکن است سرما بخوری.
تشبیه
بهسان، مثل، مانند، اینگونه، گویی، همانا، چنین، چنان
او مثل بلبل، آواز میخواند.
نکته: در بعضی جملات چند نوع قید به کار میرود.
دیروز احمد، گریان به خانه آمد.
قید از لحاظ جایگاه در جمله
قید فعل
قیدی که گونهها و کیفیتهای مختلفی را برای فعل ایجاد میکند.
آن خطاط، خوب مینویسد.
خوب: قید فعل
قید صفت
قیدی که مقدار و کمیت صفت را مشخص میکند و مفهوم آن را کاملتر میکند.
او دانشآموز بسیار خوبی است.
بسیار: قید صفت
خوبی: صفت
قید قید
کلمهای که درباره قید دیگری توضیح میدهد.
خواهرم خیلی زیاد درس میخواند.
خیلی: قید قید زیاد
قید جمله
قیدی که درباره کل جمله، توضیح میدهد.
متأسفانه، او در امتحان رد شد.
متأسفانه: قید جمله
قید مسند
قیدی که درباره مسند توضیح میدهد و یا مفهومی را به آن اضافه میکند.
او بسیار خوشاخلاق است.
بسیار: قید مسند
خوشاخلاق: مسند
قید مفعول
قیدی که درباره نقش مفعول توضیح میدهد و به مفعول وابسته است.
بسیار افرادی را میبینم که از پل عابر پیاده استفاده نمیکنند.
بسیار: قید مفعول
افرادی: مفعول
قید مصدر
قیدی که درباره مصدر توضیح میدهد.
دیر خوابیدن علی، باعث مریضیاش شده است.
دیر: قید مصدر
خوابیدن: مصدر
قید فاعل
قیدی که علاوه بر توضیح برای فعل، فاعل را نیز توضیح میدهد.
سارا، گریان رفت.
گریان هم توضیحی برای فاعل (سارا) و هم توضیحی برای فعل (رفت) بهحساب میآید.
برای مطالعه بیشتر در این باره به کتابهای زیر رجوع کنید
- دستور زبان فارسی، نادر وزینپور، نشر معین.
- دستور زبان فارسی، تقی وحیدیان کامیار، نشر سمت.
- دستور زبان فارسی، حمید بصیریان، نشر پژوهشگاه بینالمللی المصطفی.