در این مقاله قصد داریم هرآنچه درباره ضمیر اشاره گردآوری کردهایم برای شما عزیزان بهشکلی دستهبندی شده و مرتب برای شما بازگو کنیم.
تعریف ضمیر اشاره
ضمیر اشاره کلمه ای است که جایگزین اسم میشود و برای اشاره به چیزی یا شخصی به کار میرود. مانند:
بهزاد دیشب رسید. او بسیار خسته بود.
ضمیر اشاره در کنار ضمیر شخصی، ضمیر تعجبی، ضمیر مبهم، ضمیر پرسشی و ضمیر مشترک یکی از انواع ضمیر است که در این مقاله به آن خواهیم پرداخت.
مبتدی به نظر نرس!
تایپ ۲ انگشتی و ۴ انگشتی مبتدی و کُنده. تایپ دهانگشتی رو آسون ولی حرفهای یاد بگیر.
شروعِ رایگانِ آموزش تایپ دهانگشتیکلیاتی درباره ضمیر به طور عام
پیش از آن که درباره ضمیر اشاره توضیحی بدهیم، ابتدا لازم است بدانیم ضمیر در زبان فارسی کلمهای است که معمولاً برای جلوگیری از تکرار، به جای اسم یا گروه اسمی مینشیند یا به شخصی یا چیزی در عالم خارج اشاره میکند. ضمیرها میتوانند نقشهای مختلف اسم را در جمله بپذیرند. برای مثال:
سلامتی نعمت بزرگی است؛ قدر آن را بدانیم.
در این جمله آن به جای سلامتی نشسته است.
من این مطلب را بارها به شما گوشزد کردهام.
من و شما به اشخاصی در خارج اشاره دارند.
این را ببر و آن را بیاور.
آنچه را ضمیر به جای آن مینشیند مرجع ضمیر مینامند. در جمله اول مرجع ضمیر واژه محمد، او است.
نکته: مرجع ضمیر باید معلوم و دور از اشتباه باشد و بدون اشتباه به همان شخص مشخص برگردد.
ضمایر به اعتبار جانشینی و دلایل دیگر، اشتراکها و تفاوتهایی دارند. این موضوع باعث شده آنها را به انواع و نامهای مختلفی تقسیم کنند. یکی از انواع این نامگذاریها و دستهبندیها که ضمیر اشاره نیز در آن قرار دارد، در بالا آمد.
ضمیر اشاره
به واژههایی که با آنها چیزی را نشان دهیم و به آن اشاره کنیم، ضمیر اشاره میگوییم؛ برای مثال اگر از کسی بخواهیم کتابی را بردارد و کتاب نزدیک باشد، به جای جمله کتاب را بردار میگوییم: این را بردار.
واژه این ضمیر اشاره است و به جای اسم کتاب نشسته است، حال اگر کتاب دور باشد، میگوییم آن را بردار. ضمیر اشاره مانند اسم میتواند جمع بسته شود:
آنان، اینان، آنها، اینها
معروفترین ضمیرهای اشاره در فارسی
این، آن، همان، چنین، چنان، این چنین، آنچنان، همچنین، همچنان، این سان، آن گونه، این طور، این قدر، آن اندازه، آن قدر، همان اندازه، این همه، آن همه، این یکی، آن یکی، این یک، آن یک، آن دیگری، آن دیگر
از واجبات غربزدگی یا مستلزمات آن، آزادی دادن به زنان است.
غربزدگی، آل احمد
بنابراین ... همان آسانتر است که عقوبت خون اسفندیار پذیرفته شود.
داستان داستانها، اسلامی ندوشن
نکته: ضمیرهای اشاره اگر با اسم بیایند صفت اشاره هستند، برای مثال:
صفت اشاره: این قلم را بگیر. آن دفتر را بیاور.
ضمیر اشاره: این را بگیر. آن را بیاور
نکته: اگر به بر سر ضمیرهای اشاره این و آن بیاید، میتوان به شکل بدین و بدان نوشته شود، همچنین دو ضمیر شخصی او و ایشان نیز به صورت بدو و بدیشان بهکار میروند، مثال:
این حرف را بدان جهت گفتم که سوءتفاهمی پیش نیاید.
نکته: این و آن هر وقت ضمیر هستند، با ها و ان جمع بسته میشوند؛ به مثالها دقت کنید:
بابک و امین را دیدم و از آنان حال شما را پرسیدم.
در کتاب فروشی چند کتاب خوب دیدم و آنها را خریدم.
در گذشته قاعده چنین بود که اگر مرجع ضمیر انسان باشد، با ان جمع بسته شود و اگر غیرانسان باشد با ها. البته امروزه همه این قاعده را رعایت نمیکنند و جمع ضمیرهای اشاره این و آن و ... را بیشتر با ها میآورند؛ خواه مرجع ضمیر انسان باشد یا غیر آن:
اگر رضاخان بود از آنهای دیگر بدتر میکرد.
نکته: این و آن هر وقت در کنار اسم آمده باشد و در نقش صفت اشاره باشد، در هر دو حالت جمع یا مفرد فقط به شکل مفرد میآیند:
آن کتاب، آن کتابها
همین قلم، همین قلمها
کاربرد و نقش دستوری ضمیرهای اشاره
پیش از این گفتیم که ضمیر نقشپذیر است و توانایی گرفتن همه نقشهای دهگانه اسم یعنی نهادی، مسندی، مفعولی، متممی، ندایی، تمیزی، قیدی، وصفی، مضاف الیهی، بدلی را دارد. ضمیرهای اشاره نیز از این قاعده مستثنی نیستند، هر یک از این ضمیرها بنا بر شرایطی خاص، با ویژگیهایی خاص، نقشهای دستوری خاصی را میگیرند. در ادامه تعدادی از این ضمیرها و کارکردها و نقشهایشان در جمله را میبینیم:
نقشهای دستوری این و آن
۱ـ نهادی
اینها پیش پیش پول میدهند.
ایالات نامتحد، قاضی
۲ـ مسندی
نظر من این است که او آدم درستکاری است.
نکته: این و آن در این نقش بیشتر همراه که و جمله پیروی است که معنی آن را تمام میکند.
۳ـ مفعولی
رها کن. زمانه آن را تغییر خواهد داد.
۴ـ متممی (همراه حرف اضافه)
هنوز بهتر و دقیقتر از آن، چیزی در باب ناصر خسرو ننوشتهاند.
با کاروان حله، زرینکوب
۵- بدلی
حضرت علی (ع) آن که امام اولش میخوانیم، نان جو میخورد.
نکته: این و آن در این نقش مانند نقش مسندی، اغلب با جمله پیرو همراه است.
۶ـ اضافی
همه حرفها بر سر این است که جیره انسان ... به بهای بندگی پرداخته بشود یا نشود.
داستان داستانها، اسلامی ندوشن
۷ـ منادایی
ای آن که غمگینی و سزاواری
دیوان اشعار، رودکی
وندر نهان سرشک همی باری
نکته: در نقش منادایی نیز مانند نقش مسندی همراه که و جملهای میآید که معنی آن را تمام میکند.
نقشهای دستوری همین و همان
۱ـ نهادی
همین او را بس.
۲ـ مسندی
زندگی همین است که هست.
هفت کشور، جمالزاده
۳ـ مفعولی
او نیز همان را میخواهد.
۴ـ متممی
ما درویشیم به همین قناعت میکنیم.
۵ـ بدل
محمود، همان که آنجا ایستاده، برادر من است.
نکته: در این صورت همین و همان مانند نقشهای مسندی و بدلی و منادایی این و آن همراه که و جملهای میآیند و معنی آن را تمام میکنند.
۶ـ مضاف الیهی
ما حرف همینها را باور کردیم و شما گول همانها را خوردید.
۷ـ وصفی
همین مرد و همان زن خواهر و برادرند.
نقشهای دستوری چنین، چنان، همچون، همچنان
۱ـ مسندی
گفتی که چگونهای؟ چنانم که مپرس.
گلستان، سعدی
۲ـ قیدی
آنچنان تا پایان عمر مرید این افراد نمیماند.
نقشهای دستوری اینقدر، آنقدر، آن همه، ایناندازه
۱ـ نهادی
آنهمه، مال شماست؟
۲ـ مسندی
ثروت اردشیر آنقدر نیست.
داریی آرش ایناندازه است؟
۳ـ مفعولی
پول برای زندگی است، آنهمه را برای چی میخواهی؟
۴ـ متممی
غرض از اینهمه، این است که سعه صدر داشته باشیم.
۵ـ مضافالیهی
او پسرانمان را گمراه کرد، گناه اینهمه به گردن اوست.
۶ـ قیدی
اینهمه جوش نزن.
آنیک جواب داد چه دانیم ما که چیست
دیوان اشعار، پروین اعتصامی
پیداست آنقدر که متاعی گرانبهاست
نقشهای دستوری این یکی، آن یکی، آن دیگر
۱ـ نهادی
آن یک جواب داد چه دانیم ما که چیست
پروین اعتصامی
پیداست آنقدر که متاعی گرانبهاست
۲ـ مسندی
اشتباه نکن، مریم این یکی است؛ ماندانا این دیگری.
۳ـ مفعولی
دو تا دستبند خریدهام این یکی را تو بردار، آن یکی را من برمیدارم.
۴ـ متممی
او یکی از دو استاد جدید ماست که من این یکی را خیلی قبول دارم ولی آن یکی را چندان نه.
۵ـ مضافالیهی
اینها دو دوست هستند شغل این یکی معلمی است ولی از شغل آن یکی خبر ندارم.
نکته: ضمایر اشاره از جمله واژههایی هستند که در ترکیبسازی زبان فارسی نقش بسیار فعالی دارند و با ترکیب شدن با ضمیر، حرفها و شبهجملهها امکان بسیار مهمی را برای گسترش زبان فارسی دارند.
برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه میتوانید مقاله ظرفیت ترکیبی ضمایر اشاره و نقش آنها در زبان فارسی را ببینید.