نگارش فارسی

آموزش تایپ ده انگشتی
  1. خانه
  2. پایگاه دانش
  3. نگارش فارسی
  4. دستور زبان فارسی
  5. انواع واو در زبان فارسی

انواع واو در زبان فارسی

حرف واو سی‌امین حرف و یکی از پرکاربردترین حروف در زبان فارسی است. این حرف از جمله حروفی است که در ساختار جمله هم ایفای نقش می‌کند؛ یعنی نقش دستوری خاصی را می‌پذیرد و با توجه به موقعیت قرار گرفتنش در جمله، معنا و مفهوم یک یا چند کلمه را به تنهایی به عهده می‌گیرد. علاوه بر این، از مصوت‌های بلند زبان فارسی حرکت‌ فتحه یا ضمه را (با توجه به کاربردش در جمله یا کلمه) می‌پذیرد و از آن به عنوان پایه همزه نیز استفاده می‌شود. دستورنویسان برای انواع واو در زبان فارسی دسته‌بندی‌های مختلفی در نظر گرفته‌اند. که قصد داریم در این مقاله آنها را برای شما بازگو کنیم.

در نگاه نخست انواع واو در زبان فارسی را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد، یکی واوهایی که نقش‌های دستوری و زبانی دارند و به کلمات و جملات قبل و بعد خود نقش‌های دستوری می‌دهند، دوم واوهایی که علاوه بر نقش دستوری، معنا و مفهمومی را نیز انتقال می‌دهند.

utype_ir

یوتایپ | آموزش تایپ ده‌انگشتی

در اینستاگرام، کلی مطالب آموزشیِ جالب و مفید برایتان داریم 👇

صفحه ما را ببینید
لوگوی یوتایپ

1- واو با نقش دستوری

واو در زبان فارسی از نظر دستوری به اغنواع مختلفی تقسیم می‌شوند که عبارتند از؛

انواع واو در زبان فارسی از نظر دستوری

در ادامه می‌توانید با انواع این واوها بیشتر آشنا شوید؛

واو عطف

هر گاه واو میان چند کلمه و اسم که نقش یکسانی دارند بیاید، آن را واو عطف می‌نامند. کلمه‌ای را که قبل از واو عطف می‌آید معطوف الیه و کلمه‌ای را که بعد از آن می‌آید معطوف می‌نامند، برای مثال:

مریم و فاطمه گفتند.

در این جمله مریم و فاطمه هر دو اسم هستند و هر دو نقش فاعلی دارند. از آنجا که واو میان این دو اسم، واو عطف است، مریم معطوف الیه و فاطمه معطوف است. یا مثال‌های زیر:

آریا دانا و باتدبیر است.

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند.

نکته: اگر تعداد کلمات معطوف، بیش از دو مورد باشد، فقط میان دو کلمه آخر، واو می‌آید و سایر کلمه‌ها را با ویرگول از یکدیگر جدا می‌کنند. ویرگول در این شرایط در معنای واو است و کلمات را به هم معطوف می‌کند:

استان‌های فارس، گیلان، خراسان، آذربایجان شرقی و سمنان همچنان از استان‌های قرمز کرونایی هستند.

باید توجه کرد که واو در گذشته با صدای «اُ» تلفظ می‌شده است. امروز در محاوره نیز به همین شکل خوانده می‌شود اما در پاره‌ای از موارد، در نوشتار زبان فارسی و تحت تأثیر از واو مفتوح در زبان عربی، با فتحه خوانده می‌شود. پس اگر بخواهیم برای سهولت کار، یک قانون کلی وضع کنیم؛ می‌توانیم بگوییم هر وقت حرف واو بین دو کلمه باشد، به صورت «وُ» و هر زمان بین دو جمله باشد به صورت «وَ» و در آغاز جمله نیز (به ویژه در شعر) به شکل مفتوح (وَ) تلفظ می‌شود.

دیدم که نصیحت نمی‌پذیرد وَ دم گرم من در آهن سرد او اثر نمی‌کند.

گلستان، سعدی

و دیگر که اندر دلش راز شاه
بدارد نگوید به خورشید وُ ماه

شاهنامه، فردوسی

واو در گفتار، محاوره و زبان شعر، گاهی کامل حذف می‌شود.

پدر مادرش واکسن زدند.
پدر و مادرش

نگارینا روا داری بدین سان
تو اندر خانه من در برف و باران

 فخر گرگانی

واو ربط

واو ربطی، واوی است که میان دو جمله با معنای پیوسته به کار می‌رود. به همین دلیل عده‌ای آن را واو ربط هم‌پایه‌ساز هم نامیده‌اند.

من واکسن زدم و به مسافرت رفتم.

این دو جمله در عین حال که هر یک جمله‌های مستقلی هستند و هیچ یک جزئی از جمله دیگر نیست، با واو ربط، هم‌پایه شده‌اند.

نکته: واوی که بین چند فعل به کار رود، واو ربط محسوب می‌شود.

آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند.

در میان جملاتی که با حرف واو ربط هم‌پایه می‌شوند، مانند واو عطف، می‌توان ویرگول را میان جملات آورد و دو جمله آخر را با واو به هم مربوط کرد، برای مثال:

بقدر هر سکون راحت بود بنگر مراتب را
دویدن، رفتن، استادن، نشستن،‌ خفتن و مردن

صائب

واو حالیه یا قیدساز

مقصود از آوردن این واو بیان حالت است یعنی معنای در حالی‌که و حال آنکه را دارد.

عاشقم و معشوقی ندارم.
یعنی عاشقم [در حالی‌که] معشوقی ندارم.

بلند آسمان پیش قدرت خجل
تو مخلوق و [در حالی که] آدم هنوز آب و گل

بوستان، سعدی

وفا نکردی و [در حالی که] کردم! جفا ندیدی و دیدم
شکستی و نشکستم! بریدی و نبریدم

مهرداد اوستا

واو ضمیر

واو ضمیر، نوعی ضمیر شخصی است که بیشتر در شعر و نظم با مخفف شدن الف از ابتدای اوی ضمیر در جمله می‌آید و از مرجعش خبر می‌دهد، مثل:

کاو مخفف شده که او

چنو مخفف شده چون او

ورا در شبستان فرستاد شاه
زهرکس فزون شد ورا پایگاه

شاهنامه، فردوسی

واو معدوله

معدوله در لغت به معنای تغییریافته است. در دستور زبان این واو را واو بیان حرکت نیز نامیده‌اند، یعنی آنچه نوشته می‌شود، ولی خوانده نمی‌شود. این واو بعد از حرف خ می‌آید، مثل کلمات زیر:

خواهر، خواهش، خوردن، خواسته و ...

2- انواع واو از نظر معنایی و بلاغی

انواع واو در زبان فارسی از نظر معنایی

واو اختصار (ایجاز)

این نوع واو در جمله، معنای یک یا چند فعل را می‌رساند که بیشتر در معنای دریافتن و دانستن می‌آید.

اشک او دیدم و آن مه دلش از غم خون است.
به معنای اشک او را دیدم و [دانستم] دل او از غم خون است.

واو مقابله

هرگاه واو در جمله، معنای در مقابل و در برابر بدهد به این واو، واو مقابله یا واو تقابل می‌گویند.

عمر برف است و آفتاب تموز

یعنی عمر مانند برف است که در مقابل آفتاب سوزان (تموز) است.

نتابند روی از نبرد اندکی
هزار از شما گرد و ز ایشان یکی

گرشاسب‌نامه، اسدی

واو سوگند

این واو هر زمانی در شعر یا نثر بیاید به معنای سوگند است.

سفرت بخیر اما تو و دوستی خدا را

این بیت از استاد شفیعی کدکنی به این ترتیب معنا می‌شود: سفرت بخیر اما تو را به دوستیمان سوگند می‌دهم...

در زبان عربی و قرآن نیز واو با چنین کاربردی فراوان آمده است.

و التین و الزیتون و طور سینین و هذا البلد الامین
به انجیر و زیتون سوگند و به طور سینا سوگند و به این شهر (مكه) امن سوگند

واو تکرار و تاکید

در زبان فارسی برای تکرار بعضی حروف و عبارات در کلام از واو استفاده می‌شود.

خر برفت و خر برفت و خر برفت (ضرب المثل)

روشنان آسمانی در عبور
نور و نور و نور و نور و نور و نور

مهدی سهیلی

واو استبعاد

کلمه قبل و بعد از واو استبعاد معمولا دورترین معنا و مفهوم را از نظر فکری و عملی در نظر گوینده دارند و در مجموع عبارتی پرسشی و بدون فعل را می‌سازند. این واو به واو جدایی هم معروف است.

نیکی و پرسش؟

من و تنبلی؟

واو استیناف

استیناف به معنای از سرگیری است. این واو برخلاف واو عطف، برای قطع ارتباط کلامی جمله بعد با عبارت قبل از خود است.

وگرنه، و اما، و الا

واو معیت

معیت یک واژه عربی است و به معنای همراه است با ... .

به حرص ار شربتی خوردم مگیر از من که بد کردم
بیابان بود و تابستان و آب سرد و استسقا

دیوان اشعار، سنایی

واو حصر و قصر

واوی که حصری بین معطوف و معطوف‌علیه ایجاد می‌کند، برای مثال:

اگر دعوتم رد کنی یا قبول
من و دست و دامان آل رسول

بوستان، سعدی

 یعنی من تنها دست به دامان خاندان پیامبر می‌شوم.

واو برابری

این واو در معنای یا به کار می‌رود و برابری را نشان می‌دهد.

عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا

شهریار تبریزی

واو در مصرع اول یعنی: من مهلتی برای امروز یا فردا کردن تو ندارم.

عیب جوانی نپذیرفته‌اند
پیری و صد عیب چنین گفته‌اند

مخزن الاسرار، نظامی

واو میانجی

به این نوع واو که میان حروف صامت و مصوت و برای خوانش بهتر کلمه می‌آید، واو میانجی می‌گویند. حروف دیگر میانجی گاف، همزه، ی و ک هستند. واو میانجی را در کلمه‌های زیر می‌بینیم.

بانوان، بازوان، زانوان، معنوی

واو میان‌وند

واو میانجی برای خوانا کردن صامت‌ها و مصوت‌ها به کار می‌رود. واو میان‌وند، بین تکواژهای واژه‌ مشتق‌ـ‌مرکب در کلمات و ترکیبات زیر می‌آید.

آموزش و پرورش
گفت‌ و گو
پرس‌ و‌ جو
گفت و شنود

واو شک و تردید

این واو، شک و تردید را می‌رساند و معروف‌ترین مثالی که برای آن آورده‌اند از گلستان سعدی است.

گل همین پنج روز و شش باشد

واو استدراک

این واو معنای اما، ولی، ولیکن و لیکن می‌دهد.

دریای اشکم و تو مرا اینچنین مخواه!

واو در اینجا یعنی ولی، اما تو مرا اینچنین مخواه!

واو تحقیر

واو تحقیر در پایان برخی از کلمات برای کوچک شماردن و کوچک دانستن کسی یا چیزی در محاوره به کار می‌رود.

پسرو، دخترو، بچو و ...

نکته: در بعضی از لهجه‌ها و زبان‌های ایرانی مانند شیرازی و لری نیز واو در آخر کلمات می‌آید که آنجا معناها و کارکردهای دیگری دارد. مثل اینکه برای مبالغه می‌گویند چاقالو.

واو مترادف-متضاد

این واو در میان کلماتی می‌آید که با هم مترادف یا متضاد هستند.

دوستی و دشمنی

بد و نیک را بذل کن سیم و زر
که این کسب خیر است و آن دفع شر

بوستان، سعدی

برای کلمات متضاد و ترکیب‌های زیر برای مثال دو کلمه مترادف قبل و بعد از واو:

عطا و بخشش
دانایی و آگاهی

واو علیت

واوی است که میان دو کلمه قرار می‌گیرد، از این دو یکی علت و دیگری معلول است.

ورزش و شادابی

کاربردهای نابه‌جای واو

واو در زبان فارسی برای ارتباط دو یا چند تکواژ، کلمه یا جمله است. گاهی این کاربردهای واو، در زبان محاوره در جاهای نامناسب و نابه‌جایی استفاده می‌شود که این اشتباه‌ها به علت کاربرد زیاد وارد نوشتار هم شده است، در ادامه نمونه‌هایی از آنها را مرور می‌کنیم.

مرز و بوم

دهخدا این کلمه را از کلماتی دانسته که واو عطف به مرور در میان دو کلمه قرار گرفته است و صحیح آن را مرز بوم می‌داند. معین، نفیسی و ناظم‌ الاطبا با مرز و بوم موافق هستند، با این استدلال که کشور و مملکت به هم عطف شده‌اند. شکل پر کاربردتر آن در نوشتار امروز همین مرز و بوم است.

زاد و بوم

این ترکیب عطفی کاملا غلط است و صحیح آن زاد بوم است.

چرخ و فلک

از دیگر ترکیب‌های عطفی اشتباه است. صحیح آن چرخ فلک به معنای آسمان است و امروز در معنای وسیله بازی در شهر بازی‌ها نیز هست.

زخم و زبان

صحیح آن زخم زبان است.

ز زخم سنان بیش زخم زبان
که این تن کند خسته و آن روان

اسدی

زیر و رو کردن

صحیح این ترکیب زیر را رو کردن است. در محاوره کاربرد غلط این ترکیب پر کاربرد شده اما بهتر است در نوشتار از تکرار چنین اشتباهی اجتناب کنیم.

توی دستت چند انگشت داری؟

تایپ ۲ انگشتی و ۴ انگشتی مبتدی و کُنده. تایپ ده‌انگشتی رو ساده و حرفه‌ای یاد بگیر.

برای شروعِ رایگانِ آموزش اینجا کلیک کن

۲ دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *