حرف اضافه چیست؟

آموزش تایپ ده انگشتی
  1. خانه
  2. پایگاه دانش
  3. نگارش فارسی
  4. دستور زبان فارسی...
  5. حرف اضافه چیست؟

حرف اضافه چیست؟

حرف اضافه و انواع آن با مثال

در زبان فارسی کلماتی وجود دارند که معنی مستقلی ندارند و وظیفه اصلی آنها ارتباط برقرار کردن بین گروه‌ها، کلمات و جمله‌هاست، در اصطلاح به آنها حرف یا نقش‌نما می‌گویند. یکی از انواع حرف در دستور زبان فارسی حرف اضافه است.

نکته: علت این که حرف اضافه را نقش‌نما می‌خوانیم، این است که نقش کلمه را مشخص می‌کند.

انواع حرف

حر‌ف‌ها به سه دسته تقسیم می‌شوند:

در این نوشته به سراغ حرف اضافه می‌رویم و با معنا، کارکردها و نکات ریز دستوری آن بیشتر آشنا خواهیم شد.

utype_ir

یوتایپ | آموزش تایپ ده‌انگشتی

در اینستاگرام، کلی مطالب آموزشیِ جالب و مفید برایتان داریم 👇

صفحه ما را ببینید
لوگوی یوتایپ

حرف اضافه چیست؟

حروف اضافه یا حروف افزونه معنای مستقلی ندارند و معمولاً کلمه یا گروهی از کلمات هستند که کلمه یا گروهی را به فعل یا به صفت برتر یا به اسم‌های جمع و نظایر آنها نسبت می‌دهند و به آنها نقش متمم و وابسته می‌دهند. به عبارت دیگر، حرف اضافه نسبت کلمه‌ای را به فعل مشخص می‌کند، یا موقعیت کلمه‌ای را در جمله نشان می‌دهد.

پرکاربردترین حروف اضافه در فارسی

تعدادی از پرکاربردترین حروف اضافه در زبان فارسی در زیر آمده اند:

  • از
  • با
  • بر
  • در
  • تا
  • مگر
  • بی
  • الا
  • از جمله
  • از حیث
  • سویِ
  • در مقابلِ
  • به اضافهِ
  • غیرِ
  • کسره اضافه

حروف اضافه را بسته به موقعیتشان در جمله، می‌توان به دو گونه حرف اضافه پیشین یا حرف اضافه پسین تقسیم کرد. همان گونه که از نامشان پیداست، حرف اضافه پیشین پیش از واژه می‌آید و حرف اضافه پسین، بعد از واژه ظاهر می‌شود. البته باید توجه کنیم که حرف اضافه رایج در زبان فارسی، حرف اضافه پیشین است و حرف اضافه پسین در گذشته به ویژه در سبک خراسانی بسیار رایج بوده که امروز دیگر تقریباً کاربردی ندارد. به این مثال دقت کنید:

بی‌اندازه زرّ و گهر داشتم
بسر بر یکی تاج زر داشتم

شاهنامه، فردوسی

نکته: در فارسی امروز علاوه بر حذف حرف اضافه پسین، تمایل به حذف حرف اضافه پیشین در گفتار نیز دیده می‌شود، برای مثال:

کسی خونه نیس. (کسی در خانه نیست.)
رفتم شمرون. (به شمیران رفتم.)

ساختمان حروف اضافه

ساختمان حروف اضافه

از نظر ساختمان می‌توانیم حروف اضافه را به دو دسته تقسیم کنید.

حروف اضافه ساده

اجزای ساختمان حروف اضافه ساده قابل تفکیک نیستند. مانند:

از، به، با، بی، در، بر، برای، تا، مگر، جز، الا، الّا، چون، اندر، زی و ...

نکته: واژه‌هایی مانند: مثلِ، مانندِ، غیرِ، رویِ، زیرِ، پهلویِ، بالایِ، سوایِ، بدونِ، بهرِ و ... نیز با کسره‌ای که در پایان آنها می‌آید، حروف اضافه ساده به حساب می‌آیند.

حروف اضافه مرکب

از ترکیب یک حرف اضافه ساده با صفت یا حرف و یا اسم، حرف اضافه مرکب ساخته می‌شود که می‌تواند کلمات زیادی را بسازد. در ادامه برخی از حروف اضافه مرکب پرکاربرد را که با حروف و اسم‌های دیگر ساخته شدند، ببینید:

به: به غیرِ، به غیر از، به اضافهِ، به علاوه، به وسیله، به استثنایِ، به مجردِ، به جهتِ، به خاطرِ

از: از نظرِ، از رویِ، از سرِ، از قبیلِ، از لحاظِ، از حیثِ، از جمله

در: در برابرِ، در مقابلِ، درباره، در موردِ، در میانِ، در خصوصِ

بر: بر اثرِ، بر اساسِ، بر طبقِ، برحسبِ

با: با وجودِ

نکته: حروف اضافه مرکب اغلب با متمم یا گروه متممی خود می‌توانند نقش قیدی نیز پیدا ‌کنند.

بمجرد: ب + مجرد + -ِ  (حرف اضافه + صفت + کسره)

بمجرد رسیدن پیامک شما حرکت می‌کنم.

تا به: تا + به (حرف اضافه + حرف اضافه)

تا به حال خبری از او به دست نیامده است.

کاربردهای حروف‌های اضافه ساده

حروف اضافه معنای مستقلی ندارند؛ اما هر یک از آنها به مفاهیم و روابط دستوری خاصی اشاره می‌کنند. در اینجا به بعضی کارکردهای این حروف خواهیم پرداخت:

بر

الف) روی سطح یا بالای چیزی (با مفهوم قید)

گاه دسته‌های کلاغ‌های گرسنه دیده می‌شد که بر لاشه‌ حیوان سقط شده افتاده.

یکی بود یکی نبود، جمال‌زاده

ب) ایجاد وظیفه یا الزام

بر ما است که به نیازمندان کمک کنیم.

بی

برای نفی و سلب به کار می‌رود. حرف اضافه بدونِ نیز از لحاظ اشاره به روابط دستوری و مفاهیم، با حرف اضافه بی یکسان است.

بی چون و چرا حرفم را بپذیر.

از

الف) معنی آغاز یا شروع درباره زمان و مکان

از صفحه ۲۱ تا ۵۱ حذف شده است.

وسایلم را از خانه بیاور.

ب) برای بیان علت و سبب

در این مساله چنان مصرند که چه بسا خود و کسانشان از گرسنگی و سرما می‌میرند.

یکی بود یکی نبود، جمالزاده

ج) برای بیان جنس چیزی

پیراهنی از کتان

‌کتی از پشم

د) به معنی اثر، نوشته، ساخته

تابلو آینه از کمال‌الملک است.

ه) همراه صفت برتر

بهتر از این نمی‌توان خط نوشت.

با

الف) در معنی همراه، به همراهی

یک بار با یکی از رفقای خود در بیابان ... به یکی از همین تفنگ به دوش‌ها برخوردند.

سه تار، جلال آل‌احمد

یادت هست که با موهای خوابیده نرم و مرطوب به روی زمین آفتابگیر کنارم غلتیدی؟

بار دیگر‌ شهری که دوستش داشتم، نادر ابراهیمی

ب) در معنی به یاری، به کمک

با احمد بارها را پایین آوردیم.

برای

الف) در معنی منظور و هدف

برای دیدن شما آمدم.

برای یاد گرفتن تایپ ده انگشتی در سایت یوتایپ ثبت‌نام کردم.

ب) تعلق یا در اختیار داشتن، از بهرِ، در حقِ

او احتیاج داشت که مهربانی خودش را به کسی ابراز کند، برایش فداکاری کند.

سگ ولگرد، صادق هدایت

به

الف) به معنی زمان در ترکیب حرف اضافه‌ای

کمک به موقع

ب) برای نشان دادن انتها و پایان عملی در مکان و جز آنها

از کنگاور به کرمانشاه را هم جعفرخان غلام پست قول داد که ...

یکی بود یکی نبود، جمال‌زاده

ج) برای سوگند

آه! نگو به خدا من جوانم.

آیینه، محمد حجازی

د) برای نشان دادن مقابل بودنِ دو چیز و در معنای به قدرِ، به اندازه‌ٔ

پارچه را هر متری به پنجاه ریال خریدم.

ه) در معنای در حقِ

شما به من لطف دارید.

و) به معنی با

نخستین‌ بار که گوش نگارنده به آهنگ ملکوتی غزلیات مولانا آشنا گردید ...

مقدمه کلیات غزلیات شمس، فروزانفر

ز) به کار رفتن در ساخت گروه اسمی تکرار شونده با معنی‌های قیدی یا صفتی، در کلمه‌هایی مانند:

گام به گام، قدم به قدم، کلمه به کلمه، راضی به رضای خدا

کلمه به کلمه این کتاب را حفظ شده‌ام.

در

الف) برای نشان دادن ظرفیت زمان و مکان

یخ را در کاسه ریختم.

ب) به معنی در خصوص، درباره، در موضوعِ

رسایلی که ارسطو در سیاست نوشته همه باقی‌مانده است.

سیر حکمت، محمدعلی فروغی

تا

تا گاهی در معنای حرف اضافه به کار می‌رود و زمانیست که انتها و پایان چیزی را در زمان یا مکان برساند. اما اگر در معنای تا این که، زیرا که، وقتی که ، که به کار رود، حرف ربط است.

تو فکر می‌کنی من از صبح تا شام بیخود وراجی می‌کنم.

حاجی آقا، صادق هدایت

جز

برای بیان استثنا و به معنی غیر، الّا و مگر

هیچ سدی نظاره مرا محدود نمی‌کند، جز دامنه بیکران افق، جز چند لکه ابرهای شبه‌گون

فرنگیس، سعید نفیسی

مانند

برای نشان دادن شباهت و به معنی مثل، نظیر و چون

تکه‌های برف مرتب آهسته و بی اعتنا مانند این بود که ... در هوا می‌رقصند.

سه قطره خون، صادق هدایت

نکته: چنان که دیدیم، هر حرف اضافه به مفهوم یا مفاهیم مشخصی اشاره می‌کند؛ با این حال ممکن است تعیین معنی دقیق برخی حروف اضافه، به تحلیل معنایی بافتی که در آن به کار رفته وابسته باشد. علاوه‌ بر این، ممکن است برخی حروف اضافه در برخی کاربردها، به معانی چندگانه‌ای اشاره کنند؛ برای مثال در جمله زیر به نظر می‌رسد که حرف اضافه به به دو معنای مقدار و اندازه و نیز نتیجه و حاصل اشاره می‌کند:

شرف انسان به دانش و ایمان اوست.

کاربردهای صحیح حرف اضافه

حرف اضافه در فارسی گاهی میان فعل و کلمات دیگر ارتباط برقرار می‌کند؛ یعنی، بعضی فعل‌ها با حرف اضافه خاصی به کار می‌روند. ارتباط این قبیل فعل‌ها با حرف اضافه به دلیل طبیعت زبانی فعل و حالت کاربردی آن است که حرف اضافه خاصی را به همراه می‌آورد.

گاهی هم حرف اضافه پس از یک اسم می‌آید و ارتباط آن با فعل بعدی را می‌سازد.

کاربرد نابجای حرف اضافه با کلمه مورد نظر، یکی از خطاهای رایج در حوزه حروف اضافه است. در ادامه، فهرست بعضی از فعل‌ها و اسم‌ها را به همراه حرف اضافه مناسب آن می‌بینید.

کاربرد صحیح حروف اضافه برای فعل‌ها

هر فعل نیاز به حرف اضافه مناسب خود را دارد تا بتوان از آن معنای صحیح اراده کرد. تلاش کرده‌ایم تا در جدول زیر حروف اضافه پرکاربردترین افعال فارسی را برای شما عزیزان گردآوری کنیم.

فعلحرف اضافه مناسبمثال
آراستنباموهایش را با گل‌های تازه آراستم.
آزردنازاز رفتار تو آزرده شدم.
آزمودنبه/ بابا یک امتحان ساده می‌توانید مهارتش را بیازمایید.
آغشتنبه/ بادستم به روغن آغشته شد.
تمام سطح کار را با رنگ آغشته کردم.
آمیختنبا/ بهروحم با تو درآمیخت.
آویختناز/ بهتابلو را از دیوار آویخت.
افزودنبه/ براین دوره آموزشی به اطلاعاتم افزود.
انداختنبه/ ازتوپ را برایم انداخت.
انجامیدنبهاین قصه به سرانجام رسید.
اندودنبه/ باظرف قدیمی را با مس اندود.
اندیشیدنبهبه رویاهایش می‌اندیشید.
بالیدنبهمی‌خواستم به آینده‌ای که برای خودم می‌سازم، ببالم.
بخشیدنبهخدا فرزندم را به من ببخشد.
برخاستنازناگهان از جا برخاست و فریاد زد.
بریدنازبه سادگی از تو دل بریدم؟
بستنبه/ باجعبه را با یک نخ ساده بستم.
بودندرهمیشه در کنار تو بودم.
پاشیدنبه/ برخنده‌اش به هوا روشنی پاشید.
پرداختنبه/ ازبدهی‌هایمان را از حساب جاری پرداختم.
پرسیدنازتمام سوالاتت را از من بپرس
پوشاندنبه/ بر/ از/ بابا شالی که مادرش بافته بود، صورتش را پوشاند.
ترسیدنازبیشتر کودکان از تاریکی می‌ترسند.
جنگیدنباباید با ترس‌هایت بجنگی.
خواستناز/ بهاز تو خواستم درس‌‌هایت را بخوانی.
خریدنازاین کتاب نایاب را فقط از یک دست دوم فروشی می‌توانی تهیه کنی.
خوراندنبهبه خاطر حرص و طمع زیاد، به شریکش سم خوراند.
درماندنازانقدر فشار مالی داشتم که از اداره راه درماندم.
راندناز/ بهتو مرا از خودت راندی.
رمیدنازآهوی چشم سیاهی بود که از دامم رمید.
رنجیدنازآدمی همیشه از عزیزانش بیشتر می‌رنجد.
رهیدنازاز دام غم رهیدی.
ساختنبابا بهترین مصالح، این ساختمان را ساختیم.
سپردنبهتو را به خدا سپردم.
ستاندنازروزی باید داد خودم را از خداوند بستانم.
کاستنازاین اتفاق آنچنان مهیب بود که از عمرم کاست.
کوچیدنبه/ ازهمه آنها به ییلاق کوچ کردند.
گذاشتندرهمه وسایلم را در کیفم گذاشته بودم.
گفتنبهتمام حرفهایم را به تو گفتم.
گماشتندراو را در سمت نگهبانی گماشت.
ماندندرماندن در این وضعیت فقط حالت را بدتر می‌کند.
مانستنبهبه مادرش می‌ماند.
نازیدنبهبه دارایی خانودگی‌اش می‌نازید.
نالیدنازهمیشه از میزان درآمدش می‌نالد.
نشاندنبه/ بر/ دراو را بر مسند ریاست نشاند.
نوشاندنبهبرای اینکه حالش بهتر شود به او مقداری آب نوشاندیم.
نهادنبه/ بریک طبق نان بر سر نهاده بود و به سرعت می‌رفت.
نهفتنازرازی در سینه‌ام نهفته بود.
هراسیدنازتنها از مرگ است که می‌هراسم.

کاربرد صحیح حروف اضافه برای برخی از اسم‌ها

هر اسم نیز مانند فعل‌هایی که پیش‌تر دیدید، باید با حرف اضافه صحیح خودش به کار برود. در ادامه می‌توانید پرکاربردترین‌ها را ببینید.

اسمحرف اضاقه مناسبمثال
آشتیبابا مادرم آشتی کردم.
آگاهیاز/ بهباید از حال تو آگاهی پیدا می‌کردم.
ابلاغبهحکم اخراجش را به او ابلاغ کردند.
اتکابه/ براتکا به تو بود که باعث شد پیشرفت کنم.
احترامبهاحترام به چه کسی واجب‌تر است؟
احتیاجبهبه کمک تو احتیاجی ندارم.
اختلافبابا همسرم اختلاف زیادی دارم.
ارتباطبادر ارتباط با کهکشان‌ها چیزی می‌دانی؟
ازدواجبابالاخره با عشق سال‌های جوانی ازدواج کردم.
استخراجازاز معادن غنی این شهرستان، سرمایه زیادی به دست آمده.
استفادهازباید به طور مرتب از مسواک استفاده کنی.
استقبالازاز شهردار باید استقبال کنیم.
اشارهبهروی نقشه به ایران اشاره کن.
اشتغالبه/ دربه کار دیگری اشتغال پیدا کردم.
اصابتبهصاعقه به زمین اصابت کرد
اطاعتازباید از قانون اطاعت کنی.
اطمیناناز / بهمن به این پزشک بیش از دیگران اطمینان دارم. اطمینان من از تو بیشتر است.
اعادهبرایبرای او اعاده حیثیت کردند.
اعتیادبهاو به مواد تازه‌ای اعتیاد پیدا کرده.
اعزامبهبرای اعزام مصدوم به بیمارستان اقدام کردیم.
اقتباسازاین نمایشنامه با اقتباس از کتاب غرور و تعصب نوشته شده.
اقدامبهبه زودی اقدام به تعمیر خانه می‌کنیم.
الهامازاین شعر را با الهام از اشعار مولانا سرودم.
انتساببهانتساب این شعر به فردوسی، صحیح نیست.
انتقالبه/ ازانتقال از اداره کل به اداره شهرستان برایم سخت بود.
اندازه‌گیریبااندازه‌گیری دمای بدن باید با ابزار مناسب انجام شود.
انطباقبا/ برانطباق مدارک شناسایی با هویت فرد باید تائید شود.
بازدیدازمدیرعامل از ساختمان جدید بازدید کرد.
برخورداریازبرخورداری از مزایای این کار برایم بسیار سودمند بود.
بستگیبهحال من بستگی به تصمیم تو دارد.
تشابهباتشابه فرزندت با تو باور نکردنی‌ است.
تجاوزبه/ ازنباید به حریم من تجاوز کنی.
نباید از حریم خودت تجاوز کنی.
تجلیلازتجلیل از بزرگان ادب و فرهنگ لازم است.
تحویلبهمرسوله را به صاحبش تحویل دادم.
تشخیصازتشخیص سره از ناسره گاهی بسیار دشوار است.
تمایلبهتمایل من به تو قابل انکار نیست.
تنفرازتنفرم از مدیر مدرسه‌مان تمام نشدنی است.
توجهبهتوجه به این نکات، بهره‌وری مجموعه را افزایش می‌دهد.
جواببهبه تلفن جواب بده.
حاکمیتبرحاکمیت بر مردم نادان کار دشواری نیست.
حمایتازباید از کسب و کارهای کوچک حمایت کرد.
خداحافظیبا/ ازبا پدرم به سختی خداحافظی کردم.
خواهشازاز تو خواهش کوچکی دارم.
دخالتدرباید یاد بگیری در مسائل ما دخالت نکنی.
دعوابادیروز توی کوچه با بچه‌ها دعوا کرد.
دعوتبهتو را به یک قهوه دعوت می‌کنم.
دفاعازباید از موکلم دفاع کنم.
دیداربابالاخره دیدار با پدرم میسر شد.
رحمبه/ بربه جوانی من رحم کن.
سازشبابهتر است با برادرت سازش کنی.
سخت‌گیریدر گاهی سخت‌گیری در ویرایش باعث می‌شود معنا به خوبی انتقال پیدا نکند.
شباهتبهتو به پدرت شباهت داری.
کشتیباهمیشه با برادرم کشتی می‌گرفتم.
کمکبهکمک به هم‌نوع وظیفه همه ماست.
گذراز/ بهاز اتفاقاتی که در گذشته افتاده، گذر کن.
گلهازاز تو گله دارم که در حق من بدی کردی.
عادتبهعادت به جویدن ناخن را ترک کن.
مباحثهبامباحثه با تو همیشه باعث شده من چیزهای جدیدی یاد بگیرم.
مجادلهبامجادله با تو سودی ندارد.
محولبهیک کار به تو محول می‌کنیم که باید به خوبی انجام بدهی.
مخالفتبامخالفت کردن با او عواقب بدی دارد.
مداوابامداوای بیمار با داروهای جدید، امیدبخش بوده است.
مواجههبامواجهه با ترس‌ها، اولین گام شکست دادن آنهاست.
مداومتدرباید در تمرین تایپ ده انگشتی تولید محتوا مداومت داشته باشی.
مذاکرهبامذاکره با مدیر عامل نتیجه‌بخش بود.
مرافعهبادعوا و مرافعه با همسایه‌ها کار درستی نبود.
مراودهبامراوده با دوستان همیشه حال من را خوب می‌کند.
مسابقهبابا بچه‌هایی که از خودش بزرگتر بودند، مسابقه داد.
مسافرتبهدر این مسافرت به همدان می‌رویم.
مشابهتبامشابهت این تابلو با اثر دیگری که داشتی عجیب است.
مشاعرهبامشاعره با یک دانشجوی ادبیات کار سختی بود.
مصاحبتبااز مصاحبت با شما خوشحالم.
مصاحبهبابرای مصاحبه با بهترین پزشک ایران هیجان زیادی دارم.
مضایقهازاز کمک کردن مضایقه نکن.
مطابقتبااثر انگشت کاملا با مدارک موجود مطابقت دارد.
معاملهبامعامله با غریبه‌ها آسان‌تر است.
مقایسهبامن را با همکارم مقایسه نکن.
مکاتبهبابا مقامات بالا دستی مکاتبه کرده‌ام.
منظورازمنظور تو از مطرح کردن این مشکلات چیست؟
مهارتدرمن در تیراندازی مهارت زیادی دارم.
نیازبهنیاز به توجه در کودکان بیشتر احساس می‌شود.
وابستگیبهوابستگی به هر کسی می‌تواند زندگی تو را تحت تاثیر قرار دهد.
وحشتازاز حمله حیوانات وحشت دارم.
هماهنگیباهماهنگی با دیگر اعضا، رمز موفقیت در کار تیمی است.
همکاریبابا موسسه جدیدی در حال همکاری هستیم.

نکته: در بسیاری موارد، فهم متون فارسی بستگی به فهم ارتباط حرف اضافه با فعل دارد. در مواردی معنای فعل، تابع حرف اضافه است؛ یعنی فعل واحد با حرف اضافه متفاوت معنای متفاوتی دارد. برای نمونه:

صبر کردن بر کاری یعنی تحمل کردن در کاری
صبر کردن از چیزی  یعنی صرف‌نظر کردن از چیزی

یا نمونه دیگر:

اندیشیدن به چیزی؛ یعنی، فکر کردن به چیزی
اندیشیدن از چیزی؛ یعنی، هراس داشتن از چیزی
اندیشه کردن از چیزی؛ یعنی، هراس داشتن از چیزی

یک یادآوری مهم

تایپ ده‌انگشتی مهارتی است که همه به آن نیاز داریم. آن را با آسان‌ترین و بهترین روش بیاموزید.

همین الان یادگیری تایپ ده‌انگشتی را شروع کنید!

utype_ir

یوتایپ | آموزش تایپ ده‌انگشتی

در اینستاگرام، کلی مطالب آموزشیِ جالب و مفید برایتان داریم 👇

صفحه ما را ببینید
لوگوی یوتایپ
آیا این مقاله برای شما مفید بود؟ خیر بله

چطور می‌توانیم کمکتان کنیم؟