زبانِ زنده و پویا از دیگر زبانها تأثیر میپذیرد و بر دیگر زبانها تأثیر میگذارد. زبانی قدرتمند است که بتواند در این تعامل، هویت خود را حفظ کند و بتواند با جایگزینی صحیح واژهها، آنها را به خود راه بدهد.
دستور زبان فارسی هم مانند همه زبانهای زنده دنیا بسیاری از واژهها را پذیرفته است و تعداد زیادی را به همان شکلی که از زبان مبدأ وارد شده به کار میبرد. به این کلمات، واژگان دخیل گفته میشود. جدول زیر تعدادی از کلماتی که از زبانهای وارد زبان فارسی شدهاند را نشان میدهد. شما خیلی از این واژهها را فارسی میدانستید.
زبانها | لغات دخیل در زبان فارسی |
---|---|
یونانی و رومی | منجنیق، فردوس، قفس، درهم، فنجان، لنگر، نرگس، کبریت، زمرد، مروارید، صوفی، سیم، کاپوت، کابد، الماس، موسیقی، ناموس، قلم، مرمر، تمر، زبرجد، اسید، اقاقیا، اقلیم |
حبشی | مشکات، هرج، منبر، نفاق، حواری، برهان، مصحف |
آرامی و سریانی | حج، کاهن، عاشورا، شیدا، شیطان، قرمز، یلدا، کلیسا، کنشت، ملکوت، ناسوت، شنبه، کاسه، جهود، حفر، طعم، عطف، قطع، کیسه، گنبد، تابوت |
ترکی | قربان، کماندان، خاتون، خاقان، بیک، بیگم، اتابک، سنجاق، تاش (در کلمات خیلتاش و خواجهتاش)، قرق، آذوقه، کتک، کمک، قوری، کامل، پرچم، کنکاش، قیچی، اجاق، اتاق، یونجه، یدک، چکمه، دوقلو، بشقاب، گلنگدن |
مغولی | ایل، ییلاق، قشلاق، سوغات، قدغن، شلاق، نوکر، پلو، کمک، چلو، قلدر، قرمه، قیمه، آقا، بانو، باجی، داداش، مشتلق، قشون، یورش، چاق، تغار، الاغ، اُردو |
هندی و سانسکریت | کافور، صبح، قرنفل، انبه، نیلوفر، جُنگ، آش، لوتی، یوغ، دستار، کپی، دارچین، طوبی، نارگیل، لاک، فلفل، جنگل، شغال، کرباس |
روسی | استکان، پالتو، نعلبکی، اسکناس، گاری، کالسکه، چرتکه، جلیقه، سالن، سماور، صندلی، میز، درشکه، بشکه، چمدان، پوتین، اُرسی |
چینی | کاغذ، چای، تیمچه |
انگلیسی | فایل، ارگان، چک، آیتم، هتل، کارواش، پارک، دوپینگ، کمپانی، کافیشاپ، ورکشاپ، فریزر، فینال، پارتی، بوکس، موبایل، تست، تلگراف، واگن، گیلاس(لیوان)، سایت، ترور |
فرانسوی | لامپ، ماشین، پلیس، مبل، مانتو، شاپو، ادکلن، تئاتر، سانسور، دیپلم، نمره، راندمان، آدرس، سوپ، سیفون، شیک، شارلاتان، موزیک، سالاد، بلیت، آسفالت، بالکن، کاندیدا، تابلو، تلویزیون، فلاسک، اتوموبیل، کمیته، مد، پروژه، تکنولوژی، فاز، باتری، میزانسن، آپارتمان، سیلو، سیکل، ژست، دیالوگ، کانال، کادو، آنتیک |
نکته: تعداد واژگان دخیل، بسیار بیشتر از مواردی است که در جدول زیر ذکر شده است. در این جدول تنها به پرکاربردترین کلمات اشاره داشتهایم که هنوز معادلی ندارند و به همان شیوه که در زبان مبدأ تلفظ میشود در زبان فارسی نیز ادا میشوند.
با واژههای بیگانه چطور باید رفتار کرد؟
زبان عربی
درباره زبان عربی باید توجه داشت که این زبان قرنهاست از طریق نثر کاتبان و مورخان رواج پیدا کرده و امروز در نثر برخی از نویسندگان پرتکلف هم دیده میشود. استفاده بیش از حد لغات بیگانه سبب میشود معنای جمله در میان کلمات گم شود. کاربرد بسیاری از واژگان عربی در فارسی چنان رواج پیدا کرده که گاهی اوقات دیگر نمیتوانیم آنها را از پیکره زبان فارسی جدا کنیم. بعضی از این لغات دیگر نیز آنچنان در فارسی تغییر معنا دادهاند که با معنایی که در عربی مورد نظر است تفاوت دارد.
با این وجود در این امر باید راه میانه را در پیش گرفت. مثلاً برای برخی از کلمات یا ترکیبات عربی که با ال نوشته میشوند؛ معادل فارسی وجود دارد که رایج شده و بهتر است از آن استفاده کنیم. مثلاً:
کلمه | معادل فارسی |
---|---|
ابدالدهر | جاویدان/ همیشه |
بالاخره | سرانجام |
بالاخص | به ویژه |
تحتالحمایه | در پناه |
تحتالشعاع | در سایه |
تحتاللفظی | واژه به واژه/ زبانی |
جدیدالاحداث/ جدیدالتأسیس | نوساز/ نوبنیاد |
جدیدالورود | تازه وارد |
حبلالورید | رگ گردن/ شاهرگ گردن |
حتیالامکان | تا آنجا که امکان دارد/ تا آنجا که میشود |
حسبالامر | به فرمان/ به دستور/ به فرموده |
دارالمجانین | تیمارستان |
دنیالطبع | فرومایه/ پست |
رأسالمال | سرمایه |
ربالنوع | فرشته/ ایزد/ پروردگار |
سریعالسیر | تندرو |
سریعالعمل | چالاک |
شدیداللحن | تند، زننده |
صعبالوصول | دشوار/ دیریاب |
ضعیفالجثه | کوچکاندام |
ضعیفالنفس | بیدل/ کمدل/ سست |
عظیمالجثه | تنومد/ درشتاندام/ کلان/ گنده |
علیالبدل | جانشین |
علیالخصوص | به ویژه |
علیالسویه | یکسان |
علیالطلوع | پگاه/ بامداد/ سپیدهدم |
علیالفور | بیدرنگ/ دردم |
عندالامکان | اگر بشود |
عنداللزوم | هر گاه باید |
عندالمطالبه | هنگام خواستن |
عندالاستطاعه | به قدر توان |
فارغالتحصیل | دانشآموخته |
فوقالذکر | یاد شده |
فیالفور | بیدرنگ |
قسیالقلب | سنگدل/ سیاه دل |
کمافیالسابق | مانند گذشته |
لوازمالتحریر | نوشتافزار |
متفقالقول | یکدل/ همراه/ یکزبان/ همزبان |
مجهولالهویه | ناشناس/ گمنام/ ناشناخته |
معالوصف | با آنکه/ با این همه/ با این که |
ممکنالوقوع | شدنی |
من حیثالمجموع | روی هم رفته |
زبان فرانسه، انگلیسی و دیگر زبانها
زبان فرانسه، انگلیسی و دیگر زبانها از حدود یکصد سال پیش و به دلیل و رفت و آمد ایرانیان به اروپا و همچنین رواج ترجمه، به زبان فارسی راه پیدا کردند.
به طور کلی در استفاده از کلمات بیگانه باید توجه داشت که اصل انتقال معنا دچار خلل نشود. استفاده فراوان از واژگان انگلیسی در صحبتهای روزمره با هدف فخرفروشی، امری رایج اما ناپسند است. برای بسیاری از کلمات دخیل انگلیسی واژگان معادل پیشنهاد شده که خوشبختانه رایج شده است. مثلاً استفاده از پیامک به جای message و پست الکترونیک به جای email؛ اما به طور معمول بیشتر این کلمات بدون جایگزین ماندهاند و یا کلماتی که از سوی فرهنگستان زبان و ادب فارسی پیشنهاد شده چندان مورد استقبال قرار نگرفته است؛ مانند، برگک به جای چیپس! بنابراین بهتر است از همان کلماتی که رایج شده استفاده کنیم و کلمات دیگر را تا رواج یک جایگزین مناسب، به همان صورتی که در زبان انگلیسی به کار میرود مورد استفاده قرار بدهیم.
نکته: در نگارش یا ویرایش یک متن باید در نظر داشته باشید که همیشه راه میانه را در پیش بگیرید. باید از واژگان بیگانه، استفاده هوشمندانه کرد. زیرا هدف از نوشتن چیزی جز رساندن معنی، سادهنویسی، بالا بردن سرعت خواندن و ایجاد ارتباط نیست. شیوههایی افراطی مانند سرهنویسی یا گرایش صرف به واژگان بیگانه توازن و تعادل زبان را به هم میریزد.
مبتدی به نظر نرس!
تایپ ۲ انگشتی و ۴ انگشتی مبتدی و کُنده. تایپ دهانگشتی رو آسون ولی حرفهای یاد بگیر.
شروعِ رایگانِ آموزش تایپ دهانگشتیمنابع معتبر برابر فارسی برای واژگان بیگانه
منابع بسیاری در این باره وجود دارد که به تعدادی از مهمترین آنها که بیشتر مورد توجه و استفاد قرار گرفتهاند، اشاره میکنیم.
- واژهیاب (فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه)، ابوالقاسم پرتو، ۳ جلدی، انتشارات اساطیر
- فرهنگ واژههای فارسی سره، فریده رازی، نشر مرکز
- فرهنگ تازی به فارسی، بدیعالزمان فروزانفر، اساطیر
- واژههای برابر فرهنگستان ایران، حسن کیانوش، انتشارات سروش
- واژه بیگانه تا واژه فارسی، مصطفی میرسلیم، انتشارات امیرکبیر
- آموزش ویراستاری و درستنویسی، حسن ذوالفقاری، نشر علم