صفتهای شمارشی همان عددهای اصلی هستند. اعداد از آن جهت، زیرمجموعه صفتها دستهبندی میشوند که شماره و تعداد اسم را نشان میدهند؛ در واقع چگونگی اسم را بیان میکنند. به مثالهای زیر دقت کنید:
دو روز، سومین سال، روز دهم
اسمی را که عدد، شماره و یا ترتیب آن با صفت مشخص میشود، معدود میگویند.
صفتهای شمارشی را به چهار دسته میتوان تقسیم کرد:
۱ـ صفت شمارشی اصلی
این صفتها همان عددها در ریاضیات هستند که هیچ پیشوند و پسوندی نمیگیرند و تعداد اسم (معدودشان) را مشخص میکنند.
یک، دو، سه، چهار، پنج، ده، یازده، بیست، صد، سیصد، هزار و ...
بعضی عددها مثل بیست و یک، سی و پنج و ... نیز از طریق ترکیب شدن با واو عطف به وجود میآیند که آنها را گروه عددی نامیدهاند.
عددهای اصلی شمارشی را از نظر ساختمان میتوان به دو بخش ساده و مرکب تقسیم کرد:
عددهای ساده
یک، دو، سه، چهار، پنج، شش، هفت، هشت، نه، ده، بیست، سی، چهل، شصت، نود، صد، هزار، کرور، میلیون، میلیارد و ..
عددهای مرکب
یازده، دوازده، سیزده، چهارده، پانزده، شانزده، هفده، هجده، نوزده، پنجاه، هفتاد، هشتاد، دویست، سیصد، چهارصد، پانصد، ششصد، هفتصد، هشتصد، نهصد
برای شمارش عددهای بیشتر، اعدادها و رقمهای دیگری وارد زبان فارسی شدهاند، مانند:
میلیون، بیلیون (میلیارد)، تریلیون، کاتریلیون و ...
گاهی برای نشان دادن اعداد تقریبی از دو یا سه عدد نزدیک به هم و بدون پیوند استفاده میشود.
دو سه کتاب خریدم.
چهار پنج نفر را دیدم.
در شعر، بعضی از این عددهای مرکب به صورت دوصد، سه صد، ده و دو و ... به کار رفته است.
گزین کرد هم در زمان پهلوان
اسدی توسی
ده و دو هزار از دلاور سران
نکته: صفات شمارشی اصلی و موصوف آنها (یعنی معدود آنها) معمولا مفرد میآیند.
- آنجا چند پرنده بود؟
- پنجاه و شش پرنده.
البته عدد ده و عددهای دهگانی مثل صد هزار، میلیون و ... گاهی برای بیان کثرت و تاکید با ها جمع بسته و یا تکرار میشوند. در بعضی موارد حرف ی به معدود و عدد اصلی افزوده میشود.
هزاران درخت در آتش سوخت.
میلیونها سال از عمر زمین میگذرد.
هزاران هزار انسان به نابودی محکوم شدند.
او هشت سالی رئیسجمهور بوده است.
نکته: صفت اشاره و صفتهای تعجبی، پرسشی و مبهم (به جز چند، دیگر، همه) میتوانند پیش از صفتهای شمارشی بیایند.
همین دو نفر
هر ده نفر
گروهی از صفتهای شمارشی مرکب از ترکیب عددها با ممیز ساخته میشوند؛ یعنی بین عدد و معدود برای شمار تعداد یا اندازه و وزن آن، اسمی میآید که وابسته عدد است و ممیز نام دارد. معنی معدود را روشنتر میکند و ابهامش را برطرف میسازد.
صد نفر کارمند در سالن اجتماعات جمع شده بودند.
شیما بیش از ده جفت کفش دارد.
شهریار دو باب مغازه اجاره کرد.
یوسف دو دست لباس خرید.
نکته: ممیزها بین دو صفت مبهم چند و چندین نیز میآیند.
در حالی که ممیزها معمولا برای عدد و معدود خاصی به کار میروند، عدد و تا را میتوان در بسیار از موارد (به جز توپ، دست و دوجین) برای ممیزهای مختلف به کاربرد و امروزه این کاربرد رایجتر است. برای یک نیز معمولا دانه به کار میرود.
یک دانه سیب چیدم.
حیف که من لچک به سر، حریف سه تا قلندر ... نبودم.
نون و القلم، آلاحمد
مشهورترین ممیزها عبارتند از:
تن و نفر در انسان
رأس در حیوان
دست در لباس
قبضه در شمشیر و سلاح
عراده در توپ
فروند در کشتی و هواپیما
جلد در کتاب
طاقه در شال
دانه و عدد در تخم مرغ و پسته
حلقه در انگشتری و لاستیک
رشته در مروارید
ده دست لباس برای مسافرت برداشتم.
دو حلقه انگشتر به عروس هدیه دادند.
ممیزهای دیگری هم هستند که بر زمان، مقدار، واحد و نوع دلالت میکنند؛ لیست کامل آنها را میتوانید در مقاله واحد شمارش اشیاء، حیوانات و مکانهای مختلف در فارسی مطالعه کنید.
مثقال، من، خروار، سیر، ساعت، روز، جریب، فرسخ، مقدار، نوع، طور، قسم، عدد، کیلومتر، کیلو، گرم، متر، مترمربع، سانتیمتر، اُهم، آمپر، هکتار، ولت
دو مثقال زعفران از مشهد برایم آورده است.
سه جریب زمین به ارث بردم.
نکته: اگر پس از ممیز ی نکره بیاید، عدد حقیقی نخواهد بود بلکه به تقریب دلالت میکند.
مبتدی به نظر نرس!
تایپ ۲ انگشتی و ۴ انگشتی مبتدی و کُنده. تایپ دهانگشتی رو آسون ولی حرفهای یاد بگیر.
شروعِ رایگانِ آموزش تایپ دهانگشتی۲ـ صفت شمارشی ترتیبی
عددها گاهی در زبان گفتار و نوشتار برای بیان ترتیب و ردیف سوژهها وندهایی میگیرند، ـُ م (om) ـُ مین (omin) از جمله این وندها هستند.
هفت + ـُ م = دهم
هفت + ـُ مین = هفتمین
برای هزارمینبار میگویم.
اعدادی که با ـُ م جمع بسته میشوند پس از موصوف (اعداد شمارشی پسین) و اعدادی که با پسوند ـُ مین جمع بسته میشوند (اعداد شمارشی پیشین) پیش از موصوف میآیند.
نکته: به جای یکمین اغلب اولین و نخستین به کار میرود.
موصوف این صفتها معمولا مفرد است مگر در یک مجموعه بیش از یک موصوف باشد.
اولین دانشآموزان هر کلاس جایزه گرفتند.
نکته: صفت شمارشی ترتیبی را اغلب در محاوره و برای نشان دادن ساعت بدون همراهی با ـُ م و ـُ مین میآورند.
کلاس پنج، ساعت چهار، ستوان دو
گاهی نیز ی در آخر صفت شمارشی اصلی که با ـُ م باشد میآید، به ویژه آنجا که تنها و بدون موصوف باشد.
دو دانشآموز وارد کلاس شدند. نفر اولی شاگرد کلاسم بود و دومی را نمیشناختم.
در این حالت میتوانیم بگوییم صفت جانشین اسم شده است.
در قدیم (متون کلاسیک و شعر) اعداد ترتیبی پسین گاهی پیش از موصوف هم میآمده است.
زمستی همان روز باز ایستاد
شاهنامه، فردوسی
دوم روز رفتن نیامدش یاد
دوم روز به جای روز دوم
۳ـ صفت شمارشی کسری
عدد کسری، عددی است که یک یا چند جز از یک یا چند واحد را میرساند. این عددها نیز مانند عددهای اصلی از صفتهای شمارشی هستند. در صفت شمارشی کسری، نخست عدد صورت کسر را میگویند و سپس واحد اصلی مخرج کسر را میگویند و به آخر آن مانند صفت شمارشی ترتیبی، ضمه و میم (ـُ م) اضافه کنند:
دو + پنج + ـُ م = دو پنجم
سه چهارم، یک دوم، سه دهم
اگر صورت، عدد یک باشد گاهی اول مخرج را میآورند، بعد یک را، بدون آنکه ضمه و میمی به آن اضافه کنند میآورند.
ده یک، سه یک
و اگر واحد صد باشد ترکیبهایی چون صدی نود و نود درصد به کار میبرند.
فقط صدی سی و پنج درآمد باید صرف هزینه کشاورزی شود.
نکته: گاهی در زبان فارسی از صفتهای شمارشی کسری عربی، استفاده میکنیم.
نصف (یک دوم)، ثلث (یک سوم)، ربع، خمس، سدس، سبع، ثمن، تسع، عشر
هنوز یک ثلث از فاصله زمانه بیشتر نگذشته، باز دو ثلث دیگر باقی است.
فرنگیس، سعید نفیسی
این صفتها معمولا پیش از موصوف خود میآیند.
این یک چهارم اموال را وقف میکنم و باقی متعلق به فرزندانم است.
۴ـ صفت شمارشی توزیعی
این صفت، شکلی از کاربرد مکرر اعداد اصلی است که موصوف (معدود) را به بخشهای برابر تقسیم میکند.
یکیک، دودو، صدصد
در تکرار یک گاهی الفی در میان میآید و در میان عددهای دیگر به افزوده میشود.
یکایک
دوبهدو
چهار به چهار
نکته: این ساخت معمولا موصوف ندارد البته ترکیبات یکیک، یکایک و یک به یک در این مورد استثنا هستند.
اگر مایلید درباره درستنویسی اعداد بیشتر بدانید، توصیه میکنیم مقالات واحد شمارش اشیاء، حیوانات و مکانهای مختلف در فارسی و اعداد را به عدد بنویسیم یا حروف؟ را که در بخش درستنویسی یا چگونه غلط ننویسیم یوتایپ آمده است، مطالعه کنید.
سلام،وقتتان به خیر و خسته نباشید
درباره مقالات شما درباره صفات،درخواستی را خواستارم.
اینکه اگر می شود در رابطه با نشانه های صفت ساز و کاربرد های کهن و مختلف آنها،مطالب بیشتر و کامل تری ارائه دهید؛تا هم بیشتر به کاربرد صفت در جمله پی ببریم،هم دامنه دانسته های زبانی و نوشتاری ما بیشتر شود،ممنون از خدمات شما.
درود بر شما دوست عزیز و سپاس از پیشنهادتان. توصیه میکنیم نگاهی به کتاب دستور زبان تاریخی، محسن ابوالقاسمی، انتشارات سمت بیندازید. احتمالا گره از مشکلتان خواهد گشود.